جامع الشتات-ج1-ص92
ترك يك ركوع نفس الامرى است.
و نمىدانيم اين است يا آن ونسبت ارتكاب مكلف به هر يك از آنها على السويه است.
مگر اين كه كسى بگويد كه عروض حالتى كه منشاأ ترك است از غفلت وبيخبرى، اصل تأخر آن است وآن هم نفعى ندارد وچون ملاحظه آن حالت وغفلت خاص، كه سبب هر يك از آنهاست هم، مثل خود آنهاست.
وليكن مىگوييم استصحاب واصل برائت وعموم ” الصلوة على ما افتتحت عليه “، و اينكه وارد شده است در اخبار كه فقيه بايد اجتهاد كند وحيله كند ونماز خود را باطل نكند، اقتضا مىكند كه بنا را بر اين بگذاريم كه از ركعت دوم، ترك شده و چون مادامى كه داخل سجده دوم نشده موضع تدارك آن نگذشته است على الاقوى زيرا كه معيار بطلان در مسئله، لزوم تعدد ركن است وبدون آن (1) تعدد ركن لازم نمىآيد، پس برگردد و ركوع را بجا آورد و به سجده رود و احتياط در اين است كه اعاده هم بكند.
199 – سؤال: كسى در نماز، سر به سجده گذاشت و به علت آنكه تاريك بود و مكان سجده را نمىديد يا مىديد و چنان اتفاق افتاد كه اصل جبهه به موضع سجود نيامد ازطرف يسار يا يمين، جبهه به موضع سجود آمد در همان حال سر خود را قدرى بردارى و عين جبهه را به موضع سجود گذارد، نماز باطل است يا نه؟ جواب: نماز صحيح است و بهتر اين است كه جبهه را بر ندارد، بلكه همچنان كه هست جبهه را بكشاند تا بر ما يصح السجود عليه قرار گيرد.
200 – سؤال: اين ضعيف، از اين محل كه الحال، سكنى دارم، تا آنجا كه قبل از اين، توطن داشتم تخمينا هفت فرسخ است و در آنجا باز قدرى رقبات دارم، لكن قطع نظر از سكناى آنجا نمودهام.
گاهى كه اتفاق افتد كه به آنجا روم، نماز را تمام كنم يا قصر؟ جواب: اظهر اين است كه هرگاه قصد اقامت در آنجا نمىكنى بايد قصر كرد، هم در راه و هم در آنجا.
و هرگاه قصد دارى كه آنجا ده روز بمانى تمام كن در راه و در آنجا، ولكن
1: يعنى: بدون دخول به سجده دوم.