جامع الشتات-ج1-ص88
وهر گاه متمسك شوى به اين كه اين از باب شك بعد از نماز است، چون صادق است كه بعد از ظهر شك در نقص وتمام كرده، با وجود اينكه معارض است به شك بعد از عصر، بر آنوارد است آنچه در مسئله سابقه گفتيم كه شك كرده بود در اينكه سهو كرده تشهد بوده يا سجده.
واحاديث عدول واحاديث ملحق كردن ركعت ديگر (در صورتى كه منافى به عمل نيامده باشد) هيچكدام شامل ما نحن فيه نيست.
196 – سؤال: هر گاه زن، حايض باشد وزلزله شود.
آيا واجب است بر او نماز بعد از رفع حيض يا نه؟ جواب: هر چند نماز زلزله موسع است مادام العمر، لكن چون در حين زلزله، آن زن مخاطب به نماز نبوده، بلكه مخاطب به ترك نماز بوده، دليلى بر وجوب آن بعد از رفع حيض نيست.
مثل آنكه در حال جنون زلزله حادث شود وبعد از جنون، عاقل شود.
واينكه بر زن واجب است نماز ظهر هر گاه در آخر روز پاك شود، به جهت آن است كه وقت نماز، مطلقا سبب وجوب است نه محض دلوك، يعنى دخول زوال.
به خلاف نماز زلزله كه سبب وجوب آن، خود زلزله است واين سبب در وقت عدم تكليف حاصل شده.
واز قبيل وقت نماز ظهر است حدثى كه سبب آن قبل از بلوغ يا در حال جنون حاصل شده.
و هم چنين است خسوف وكسوف در حال حيض، يعنى وجوب نماز متعلق نمىشود، اما اگر فرض شود كه در اثناى كسوفين طاهر شود وممكن باشد غسل يا تيمم وادراك نماز، پس بر او واجب خواهد بود، مانند نماز ظهر.
197 – سؤال: هر گاه كسى در ركعت سوم در حال قيام، يقين كند كه دو سجده از او فوت شده وشك كند كه آيا دو سجده از يك ركعت فوت شده يا از دو ركعت، چه كند؟ جواب: اصل واستصحاب وعموم ” الصلوة على ما افتتحت عليه ” واينكه ظاهر عدم ترك سجدتين است با هم، مرجح اين است كه از يك ركعت نباشد كه ترك ركن شده باشد وچون استصحاب حكم شرعى ظاهرا حجت است به معنى اين كه ساتصحاب مثبت حكم شرعى باشد، چنانكه استصحاب طهارت مثبت عدم ناقضيت مذى است، پس اين استصحاب مثبت اين مىشود كه بگوييم از دو ركعت ساقط شده، به اين معنى كه حكم آن را در آن