پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص73

جواب: معنى‌ ” خالصه ” را نمى‌فهمم (1).

اگر مراد، همان است كه صاحب شرعى‌ او معلوم نيست هر چند غاصبى‌ او را متصرف باشد به عنوان غصب، پس اگر معلوم باشد كه زمين خانه‌ها نيز همين حال دارد، نماز كردن و مسجد ساختن در آن، بى‌صورت است، نماز را اعاده كند و اما اگر علم نداشته باشد كه غصبى‌ است، يا سهوا نماز كرده باشد اعاده ضرور نيست.

161 – سؤال: اتمام صلوة را در اماكن اربعه از براى‌ مسافر، كجاها تجويز مى‌فرمايند و حد حاير از چهار اطراف تا كجاست و مسجد كوفه كدام است كه نماز در او تمام است؟ جواب: اظهر آن است كه آن اماكن شهر مكه و شهر مدينه و مسجد جامع كوفه و مسجد حاير است.

و مسجد كوفه، ظاهر همان است كه ديوار بر او احاطه است و مقبره مسلم و هانى‌ و امثال آنها در آن داخل نيست.

و اظهر آن است كه حاير همان داخل روضه مقدسه است و مسجدهايى‌ كه ملحق كرده‌اند معلوم نيست داخل باشد.

و قبور شهداء، غير عباس (ع)، ظاهرا داخل حاير است.

واحوط آن است كه در اماكن اربعه اكتفا كنيم به مسجد الحرام و مسجد رسول (ص) و مسجد كوفه و حاير.

و اگر چه اظهر افضيلت اتمام است در اين اماكن اربعه و لكن احوط، قصر است.

162 – سؤال: شخصى‌ را كه بى‌ تقصير محبوس نمايند كه به اردوى‌ پادشاه ببرند، نمازش را قصر كند يا تمام؟ و روزه را بگيرد؟.

و هرگاه ملازم باشد و گريخته باشد كه او را گرفته ببرند، چه كند در باب نماز و روزه؟ جواب: محبوس هرگاه علم دارد كه خلاص مى‌تواند شود يا مظنه به اين معنى‌ دارد، پس بايد قصر كند در نماز و روزه، هرگاه داند كه او را به حد مسافرت شرعى‌ معتبر در سفر

1: نظر به اينكه اصطلاح ” خالصه ” كاربردهاى‌ مختلف داشته و دارد لذا نمى‌تواند عنوانى‌ براى‌ فتوى‌ باشد بهمين جهت مى‌گويد معنى‌ آن را نمى‌فهمم يعنى‌ معلوم نيست سؤال كننده كدام يك از كاربردهاى‌ آن را قصد كرده است مثلا منظورش از خالصه زمين مخصوصى‌ است كه ارباب براى‌ خود اختصاص مى‌دهد و به زارعين واگذار نمى‌كند (همانطور كه در كردستان بدين معنى‌ به كار مى‌رود) يا منظورش املاك دولتى‌ است.

وانگهى‌ خالصه بودن و نبودن تأثيرى‌ در مسئله ندارد.