جامع الشتات-ج1-ص19
تجديد هر يك از اجزاى مطهر واجزاى عضو هم نفعى ندارد به سبب آنكه جزو آخر مطهر كه تطهير جزو آخر عضو را مىكند باز مادامى كه از آن جزو آخر جدا نشود پاك نمىشود.
با وجود آن كه فرض در صورتى تحقق مىپذيرد (بر فرض امكان) كه عضو را سراشيب بگيرى وقطره را از بالا جارى كنى، اما در صورتى كه عضو را مستوى بگيرى وقطره را در ميان آن بريزى كه به همه طرف جارى شود واز يك طرف كج كنى كه جدا شود باز همان محذور لازم مىآيد، يعنى نجس شدن مطهر ومطهر شدن نجس وعدم انفصال غساله.
وبه هر حال در صورتى كه معلوم باشد كه آن قطره معلق، تمام مطهر است يا جزء مطهر، است تا جدا نشود پاك نمىشود.
و هم چنين در صورتى كه شك داشته باشد.
اما در صورتى كه علم حاصل شده است كه قبل از آن قطره، به قدر تطهير واستيلاء تمام عضو، آب جارى شده وجدا شده، الحال اين قطره معلق وتتمه آنچه در عضو مانده تمام پاك است.
واز آنچه گفتيم حكم تطهير ثوب كه جدا شدن غساله آن محتاج به عصر است معلوم مىشود كه مادامى كه نفس مطهر به سبب عصر از ثوب جدا نشده بر نجاست خود باقى است وبعد جدا شدن به عصر پاك مىشود وآن بقيه كه بعد از عصر متعارف به جا مىماند معفو است به جهت نفى عسر وحرج واجماع.
چنانكه (بقيه رطوبتى كه در موضع آن قطره در صورت تطهير) در عضو بدن معفو است.
33 – سؤال: آيا ظاهر دماغ يا دهن را بعد از ازاله عين نجاست، تطهير ممكن است بعد از اين كه آب را در مشت كند چند دفعه آن موضع نجس را در آن آب مشت فرو برد (و همچنين باطن دهن را هر گاه چيزى در رخنه دندان باشد) يا آن كه لابد است از اجراى آب در آن مواضع؟ -؟ جواب: اظهر اين است كه كافى است كه به قدر احتياج (بعد از ازاله عين) در آب مشتفرو برد، يعنى با ملاحظه دفعات به سبب تفاوت نجاسات وبهتر آن است كه آب را به اعانت كف دست، مماس موضع كند وآب را بر آن جارى كند وغساله را جدا كند وبهتر از آن، اين است كه آب را به عنوان صب بر آن وارد كند وبريزد، مثل آن كه از ظرف مىريزد.