معنای هنر شیعی-ج1-ص146
بودند. بعدها مجالس تعزيه بيشتر بر امام حسين علیه السلام و گروه كوچك يارانش در كربلا تمركز يافت.
حكومت فاطميان مصر نيز تعزيه را اشاعه دادند. طىِّ سلطنت المعزّ باللّه ( 360 ق ) شيعيان مصرى دوره عاشورا را ايام ماتم و اندوه به حساب مىآوردند و در آيينهاى سوگوارى خود نوحهخوانى مىكردند. در عهد صدارت افضل بن بدرالدّين، مسجد حسين قاهره با بوريا فرش شد و افضل بدينسان در قلب مردم راه يافت و بر مسند قضا و صدارت قرار گرفت .[1]
از ديدگاه اجتماعى نه مراسم سوگوارى جامعه شيعيان مصر، نه دستههاى سنّيان بغداد، و نه بازىلودگان و مسخرگان در ميان درباريان، هيچ يك نقشى در شكلگيرى تعزيه در ايران نداشتند. مىتوان گفت كه تعزيه در پاسخ به نيازى ژرف و روحانى پديد آمده است؛ يعنى تشبّه و همانندى، در نمو و تكامل تعزيه نقش تعيينكنندهاى داشت .[2]
از قرن ششم ديدگاه ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشرى ( 467 ـ 538 ق ) در مقتلنويسى رونق گرفت و مقتلنويسى خوارزمى در همين قرن از كهنترين مَقاتل است. اين جريان در قرن نهم با روضة الشُّهداى ملّاحسين واعظ كاشفى [3] به كمال رسيد.