معنای هنر شیعی-ج1-ص121
1. در شعر دوره صفوى، اگر چه نام ولايت در پارهاى آثار ديده مىشود و مدح « شاه ولايت » را در همه ديوانها مىتوان مشاهده كرد، شواهد موجود و ظاهر اشعار نشان مىدهد كه اين ولايت از تمام خصوصيات حقيقىاى كه در متون اصيل دينى سراغ داريم، مبرّاست و گمان نمىرود سرايندگان اين اشعار از مفاهيم درست آن باخبر بوده باشند و رابطهاش را با امامت و جامعه و تاريخ و انسان بدانند.
2. عدل در شعر دوره صفوى يك صفت ماوراء طبيعى است كه به ائمه عنايت شده است و چونان ويژگىهاى ديگرشان آنها را از ديگران متمايز مىكند و در هالهاى از ابهام، مرموز و دست نيافتنى است، بر اين اساس فقط آنها هستند كه مىتوانند عدالت را بر پهنه گيتى بگسترانند. اما اين عدالت سرمشق ناپذير است و ائمه از اين رو الگوى ديگران نمىتوانند قرار گيرند.
3. شفاعت در باور عوام اين دوره به اين معناست كه پيامبر و اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و ائمه اطهار: در دستگاه الهى نفوذ دارند و توانايى نقض قانون الهى را دارند. با گريه و سينه زدن و مَحبت اهل بيت مىتوان به شفاعت آنان دست يافت و سيئات را تبديل به حسنات كرد !
اين نوع برداشتهاى ناصواب از جمله عقايد نادرست رايج عصر صفوى است و در شعر آن دوره نيز بازتاب يافته است.
اين اتفاق را مىتوان در وحدت مذهبى ايران و ترويج مكتب
تشيع دانست. قرائتى كه دراين عصر از تشيع صورت گرفت، فقهى
بود و اين قرائت، قرائتهاى ديگر يعنى قرائت حِكمى، عرفانى و
هنرى را تحت تأثير قرار داده است. علاوه بر اينكه پادشاهان صفوى