پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص84

سادگى فرم‌ها، اهميت يك‌سان انسان و طبيعت، ناديده گرفتن ترتيب زمانى و هم‌زمان كردن حوادث و نفى بُعد مكان از ويژگى‌هاى آن است.

3. ارتباط باطنى نگارگرى ايرانى و انديشه شيعى موجب سير صعودى و تعميق زيباشناسى در رَوَندى تاريخى شده است؛ تاجايى‌كه مُدام مضامين به‌تدريج از سطح به عمق ارتقا يافته و از ساحتِ طبيعت به فوق‌طبيعت حركت مى‌كنند.

4. تصويرسازى در مقام بيان آموزه‌هاى تشيع، تقديس اوليا و پيشوايان معصومين و ترويج پيام تاريخى آن‌هاست. و فهم آن‌ها به تأويل و تعبير نياز دارد، چون از زبان رمز استفاده كرده است. به همين دليل هرگز شيوه بيزانسى نيافته است و مضامين آن‌ها با روح معنوى شيعه پيوند دارد.

5. تحريم نظرى فقه شيعه در عمل اتفاق نيفتاده است. به‌خصوص پس از عصر صفوى، فقهاى رسمى عملا از مخالفت آشكار با نقاشى‌هاى ديوارى كاخ‌ها كه محلِّ بارِ عام بود، اجتناب كردند و فتاواى نخستين درباب نقاشى در دوران متاخّر براى خود علما نيز چندان موجّه نبوده است. از اين رو اغلب با تسامح و مدارا با آن مواجه شده‌اند.

ز) صنايع چوبى

در قرون اخير كه پادشاهان ايران، توجه و ارادت خاص به خاندان پيامبر اظهار داشته‌اند، هر يك در دوران حكومت خود، در ساختن و تزيين و تذهيب و طلاكارى درها و صندوق مقابر امام‌زاده‌ها و بزرگان دين اقدام كرده است. روى صندوق چوبى بقعه مطهر حضرت على بن‌موسى