پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص83

متوجه جهانى فوق جهان ملموس مى‌سازند. جهان به تصويركشيده شده، تصوير عالَم خيال به معناى فلسفى آن است؛ عالمى كه حكيمان شيعى، آن را عالَم « صُوَر معلّقه » ناميده‌اند.

2. طبق نظر ملّاصدرا و ملّاهادى سبزوارى، عالَم خيال داراى صورت است، و مادّه آن عالَم لطيف‌تر از مادّه اين عالَم است. اين عالَم، مرتبه‌اى از بهشت و مأواى اصلى صورت‌ها است. آنچه در عالم مادّه باعث شادى مى‌گردد، تجلىِ نازل شده لذت‌هاى آن جهانى است. بر همين اساس مجموعه رنگ‌هاى نقاشى ايرانى از دريافت‌هاى شهودى نقاشان اين آثار از رنگ‌ها، انتزاع شده است. هنرمند با توسل و تمسك به اين عالَم است كه آثار هنرى خود را مى‌آفريند.

پس خاستگاه نگارگرى ايرانى ـ شيعى، داراى مبانى عرفانى و فلسفى خاص است كه بدون آن‌ها اصولا نگارگرى ايرانى نمى‌تواند موجوديت يابد. اين عناصر كه عميقآ بر مضمون و شكل و كلّيه عناصر بصرى تأثير مى‌گذارند، عبارتند از: مقوله مثال و نور.

در اين نقاشى، نور كه عنصرى است معنايى نه مادّى، فضا را روشن مى‌كند، و هيچ منبع و مركز مشخصى ندارد. نورى كه بر همه‌چيز يك‌سان مى‌تابد و اشيا را درخشان مى‌سازد و نشان از تجلى و برترى جهان تمثيلى بر جهان عينى دارد. اين نقاشى براى دست‌يابى به مقاصد خود پرسپكتيو را حذف و فضا را از پايين به بالا گسترش داد. مرتبه‌بندى تصوير به امور معنوى و مادّى، گستردگى نور و عدم وجود منبع در صحنه، استفاده از رنگ‌هاى درخشان، تخت و متنوع، پرهيز از شبيه‌سازى و حجم‌سازى،