معنای هنر شیعی-ج1-ص77
قرار نمىگرفت، بلكه در همه جاى تصوير حركت كرده و از هر لحظه آن تجربه سرمدى كسب و به سمت روايت يا مجلس ديگرى حركت مىكرد. از مشهورترين اين پردهها، روايت عزيمت حضرت مسلم به كوفه، عملِ محمد مدبّر، محفوظ در موزه رضا عباسى و يا تابلوى گودال قتلگاه اثر ديگر او و محفوظ در همان موزه هستند.
در ارزيابى تابلوهاى حسين قوللر آقاسى، حضور پاكان در جمع پليدان و نابكاران بهخوبى نمايان است. دژخيمان با چشمانى دريده، چهرههايى تيره، نگاههايى سراسر اضطراب نمايانده شدهاند؛ و در مقابلِ آنان پاكان با چهرههايى مهربان، پُرصلابت و پيروز و آرام نشان داده شدهاند.
هنر نقاشى قهوهخانهاى با باور مردمان هنرمند درآميخته بود. در حيات يكى از آخِرين استادان اين فن، يعنى حسين آقا قوللر آقاسى، نوشتهاند: وى وقتى نقاشى مربوط به كربلا را مىكشيد، اشك مىريخت .[1] و مىگفت:
نوبت ثواب آخرت رسيده است. او از شاگردان خود مىخواست تا غيرت نشان دهند و روز قيامت شرمنده سيّدالشّهدا نشوند .[2]
اهداف نقاشى قهوهخانهاى را مىتوان در اين عناوين باز جُست: تبليغ براى اشاعه مذهب شيعه، گرمكردن تعزيهها و اشتياق مردم براى تجمع در مراكز فرهنگى، شرح مظلوميت امام حسين و ياران او، شرح دلاورىهاى رستم و سهراب و حفظ اصالت فرهنگ عامّه.
از اين نقاشىها بيشتر در قهوهخانهها، ايوان حسينيهها، تكيهها،