پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص48

 نام داشتند و تلاش بر تلقى اين امر است كه اين پيوندها به نحوى

در مقابر هشت‌ضلعى نيز وجود دارد، به‌ويژه زمانى كه درون يك باغ قرار داشته باشد. در چنين شرايطى احتمال دارد كه كنايه ظريفى به لذت‌هاى بهشتى باشد كه مشتمل است بر كوشك‌ها، آب‌هاى روان و درختان سايه‌دار .[1]

از نظر هيلن براند، مقبره‌ها به‌تدريج تقدس يافته و به مكانى مكمل براى عبادت تبديل مى‌شدند. گاه اتفاق مى‌افتاد كه هويت صاحب اصلى مقبره فراموش شده و جاى آن را شخصيتى مى‌گرفت كه بيشتر با نيازهاى دين‌دارى در آن ناحيه هماهنگ بود. براى مثال مقبره معروف به پير در تاكستان غالبآ با اين هويت جديد كسب اعتقاد و باور مى‌كرد، حتى اگر كتيبه‌اى كه همگان آن را مى‌بينند، حديثى مغاير آن را بگويد. نظير برج لاجيم ( 413 ق ) كه ياد و خاطره بانويى را احتمالا از باوندها، بزرگ مى‌دارد، ولى در حال حاضر امام زاده عبدالله است.

برخى زيارت‌گاه‌ها مراكز انگيزش مردم براى جهاد و برخى براى تبليغ دينى شمرده مى‌شدند و امروز نقش اجتماعى زيارت‌گاه‌هاى بزرگ شيعى به‌خصوص در جريان مناسبت‌هاى بزرگى نظير عاشورا و عيد غدير خم قدرت مى‌گيرند. يعنى زمانى‌كه حركت دسته‌ها، تعزيه، نوحه‌خوانى و سوگوارى عمومى اين امكان را فراهم مى‌ساخت كه مردم به‌طور جمعى ابراز غم و اندوه كنند. وجه ديگرى از اين ارتباط، در غارت‌هاى دوره‌اى و

  1. 1. . همان، ص 2.