پایگاه تخصصی فقه هنر

معنای هنر شیعی-ج1-ص18

تأويل‌گرايى سبب شده است تلقى شيعه از هنرهاى تجسمى چونان تلقى اهل سنّت نباشد. در مذاهب مختلف تسنن، نقاشى و پيكرتراشى ممنوع است. علماى تسنن خود را مُجاز نمى‌دانند كه فراتر از نظريات علماى بزرگ خود اظهارنظر كنند. اما در مذهب تشيع، در غيبت كبرى عالمان شيعى مجازند در « حوادث واقعه » فتوا بدهند و اظهارنظر كنند. ارتباط باطنى هنر و انديشه شيعى موجب تعميق زيباشناسى در روندى تاريخى شد. تا جايى كه مدام مضامين به تدريج از سطح به عمق ارتقا يافته و از ساحت طبيعت به فوق طبيعت حركت مى‌كنند.

5. آينده‌گرايى

در عصر ظهور هنر شيعى به نقطه بلوغ خواهد رسيد. در نتيجه، هنر

آزاد و رها شده و مسير درخشان خود را با بهره‌گيرى از بيان توانا

و تأثيرگذار دنبال مى‌كند. برخلاف دست‌آوردهاى مدرنيسم كه هنرمند

سه رويكرد بيدارى فردى self awarenes ـ اتمام ما بعدالطّبيعه، خودبازگردى self reflexivityـ فتح جهان به مثابه تصوير و خودچركين كردن self – containmentـ زيبايى پندارى زشتى‌ها [1]، هنرمند عصر ظهور

در نقطه مقابل، سه رويكرد را پى خواهد گرفت:

1. استظهار: كار اصلى هنرمند عصرظهور، استظهار كيهانى و ورود به مابعدالطّبيعه است، چون ظهور نيازمند استظهار است. اين استظهار او را از

  1. 1. .744-944p ‘6 emulovMSINREDOM ،yhposolihp fo yidepolcycnE egdeltuoR .