امام علی و علم و هنر-ج1-ص167
خدا حجِّ خانه محترم خود را بر شما واجب کرد، همان خانه اي که آن را قبله گاه انسانها قرار داده که چونان تشنگان به سوي آن روي مي آورند، و همانند کبوتران به آن پناه مي برند. خداي سبحان، کعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش، و نشانه اعتراف آنان به بزرگي و قدرت خود قرار داد، و در ميان انسانها، شنوندگاني را برگزيد، که دعوت او را براي حج، اجابت کنند، و سخن او را تصديق نمايند، و پاي بر جايگاه پيامبران الهي نهند، همانند فرشتگاني که بر گِرد عرش الهي طواف مي کنند، و سودهاي فراوان، در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران، به دست آورند، و به سوي وعده گاه آمرزش الهي بشتابند. خداي سبحان، کعبه را براي اسلام، نشانه گويا، و براي پناهندگان خانه امن و اَمان قرار داد، اَداي حق آن را واجب کرد، و حج بيت اللّه را واجب شمرد، و بر همه شما انسانها مقررّ داشت، که به زيارت آن برويد، و فرمود: (آن کس که توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن کس که انکار کند، خداوند از همه جهانيان بي نياز است.) [405] .
خطبه 234 نهج البلاغه
روي ذعلب اليمانّي عن أحمد بن قتيبة، عن عبد اللَّه بن يزيد، عن مالک بن دحية، قال: کنا عند أمير المؤمنين عليه السلام، وقد ذکر عنده اختلاف الناس فقال:
علل الاختلاف بين الناس
إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِمْ، وَذلِکَ أَنَّهُمْ کَانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَعَذْبِهَا، وَحَزْنِ تُرْبَةٍ وَسَهْلِهَا، فَهُمْ عَلَي حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ يَتَقَارَبُونَ، وَعَلَي قَدْرِ اخْتِلَافِهَا يَتَفَاوَتُونَ.
فَتَامُّ الرُّوَاءِ نَاقِصُ الْعَقْلِ، وَمَادُّ الْقَامَةِ قَصِيرُ الْهِمَّةِ، وَزَاکِي الْعَمَلِ قَبِيحُ الْمَنْظَرِ، وَقَرِيبُ الْقَعْرِ بَعِيدُ السَّبْرِ، وَمَعْرُوفُ الضَّرِيبَةِ مُنْکَرُ الْجَلِيبَةِ، وَتَائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، وَطَلِيقُ اللِّسَانِ حَدِيدُ الْجَنَانِ.
ترجمه: خطبه 234
(ذعلب يماني از احمد بن قتيبة، از عبدالله بن يزيد، از مالک بن دحيه نقل کرد که در حضور امام از تفاوت هاي ميان مردم پرسيدند، امام علي عليه السلام فرمود:)
علل تفاوت ها ميان انسان ها
علت تفاوتهاي ميان مردم، گوناگوني سرشت آنان است، زيرا آدميان در آغاز، ترکيبي از خاک شور و شيرين، سخت و نرم، مي باشند، پس آنان به ميزان نزديک بودن خاکشان با هم نزديک، و به اندازه دوري آن از هم دور و متفاوتند.
يکي زيباروي و کم خرد، ديگري بلند قامت و کم همّت، يکي زشت روي و نيکوکار، ديگري کوتاه قامت و خوش فکر، يکي پاک سرشت و بداخلاق، ديگري خوش قلب و آشفته عقل، و آن ديگر سخنوري دل آگاه است.
حکمت 108 نهج البلاغه
عجائب الرّوح
وَقَالَ عليه السلام: لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ: وَذلِکَ الْقَلْبُ.
وَذلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَأَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ، وَإِنْ مَلَکَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ اَسْعَدَهُ الرِّضي نَسِيَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَإِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ، وَإِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَي، وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ، وَإِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ. فَکُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ، وَکُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.
ترجمه: حکمت 108
شگفتي هاي روح آدمي