امام علی و علم و هنر-ج1-ص164
به انسان اعضاء و جوارحي بخشيد، که در خدمت او باشند، و ابزاري عطا فرمود، که آنها را در زندگي بکار گيرد، قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشايي، و بويايي، و وسيله تشخيص رنگها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطي از رنگهاي گوناگون، و چيزهاي همانند و سازگار، و نيروهاي متضاد، و مزاج هاي گوناگون، گرمي، سردي، تري، و خشکي، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عُهده دارند انجام دهند، و عَهدي را که پذيرفته اند وفا کنند، اينگونه که بر آدم سجده کنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: “بر آدم سجده کنيدپس فرشتگان همه سجده کردند جز شيطان” [402] غرور و خودبزرگ بيني او را گرفت، و شقاوت و بدي بر او غلبه کرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاک را پَست شمرد، خداوند براي سزاوار بودن شيطان به خشم الهي، و براي کامل شدن آزمايش، و تحقّق وعده ها، به او مهلت داد و فرمود: “تا روز رستاخيز مهلت داده شدي” [403] .
ثُمَّ أَسْکَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ، وَآمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ، وَحَذَّرَهُ إبْلِيسَ وَعَدَاوَتَهُ، فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَاَمِ، وَمُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ. فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَکِّهِ، وَالْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ، وَاسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلاً، وَبِالاِغْتِرَارِ نَدَماً.
ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ، وَلَقَّاهُ کَلِمَةَ رَحْمَتِهِ، وَوَعَدَهُ الْمَرَدَّ إلَي جَنَّتِهِ، وَأَهْبَطَهُ إلَي دَارِ الْبَلِيَّةِ، وَتَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ.
ترجمه: آدم عليه السلام و داستان بهشت
سپس خداوند آدم را در خانه اي مسکن داد که زندگي در آن گوارا بود، جايگاه او را اَمن و اَمان بخشيد، و او را از شيطان و دشمني او ترساند، پس شيطان او را فريب داد، بدان علّت که از زندگي آدم در بهشت و هم نشيني او با نيکان حسادت ورزيد. پس آدم عليه السلام يقين را به ترديد، و عزمِ استوار را به گفته هاي ناپايدار شيطان فروخت، و شادي خود را به ترس تبديل کرد، که فريب خوردن براي او پشيماني آورد، آنگاه خداي سبحان دَرِ توبه را بر روي آدم گشود، و کلمه رحمت، بر زبان او جاري ساخت، و به او وعده بازگشت به بهشت را داد، و آدم را به زمين، خانه آزمايش هاومشکلات،فرودآورد،تاازدواج کند،و فرزنداني پديد آورد، و خداي سبحان از فرزندان او پيامبراني برگزيند.
وَاصْطَفَي سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَي الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ، وَعَلَي تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ، لَمَّا بَدَّلَ أَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ، وَاتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ، وَاجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِه، وَاقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ، فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ، وَوَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ، لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ، وَيُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ، وَيَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ، وَيُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ، وَيُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ.
مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ، وَمِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ، وَمَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ، وَآجَالٍ تُفْنِيهِمْ، وَأَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ، وَأَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ.
وَلَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ، أَوْ کِتَابٍ مُنْزَلٍ، أُوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ، أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ: رُسُلٌ لا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ، وَلَاکَثْرَةُ الْمُکَذِّبِينَ لَهُمْ:
مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ، أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ: عَلَي ذلِکَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ، وَمَضَتِ الدُّهُورُ، وَسَلَفَتِ الْآبَاءُ، وَخَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ.
ترجمه: فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه)