امام علی و علم و هنر-ج1-ص125
مردي به آزاد نمودن غلامان قديم خود وصيت کرد، وصي آن شخص معناي قديم را نمي دانست، آن را از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام پرسش نمود.
امام علي عليه السلام فرمود:
هر غلامي که شش ماه در ملک او بوده بايد آزاد شود، و اين آيه را تلاوت فرمود:
«وَالقَمَرَ قدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّي عادَ کَالعُرجُونِ القَديم»
«براي ماه منزل ها مقرر داشتيم (تا در آخر ماه) چون چوب خوشه خرماي خشکيده برگردد.»
و آب کش خرما پس از شش ماه از چيدن ميوه اش باريک و خميده مي شود. [324] .
مردي نَذر کرده بود «حيني» روزه بگيرد.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
بايد شش ماه روزه بگيرد، به دليل آيه شريفه:
«تُوْتي اُکُلها کُلَّ حينٍ بِاِذْنِ رَبِّهَا»
«ميوه اش را در هر وقتي به فرمان پروردگارش مي دهد»
و آن شش ماه است. [325] .
مردي به «شي ء» (چيزي) از مالش وصيّت کرد.
معناي «شي ء» را از امام سجّاد عليه السلام پرسيدند.
آن حضرت فرمود:
«شي ء» در کتاب علي عليه السلام يک ششم است. [326] .
مردي نزد خليفه دوم آمده گفت:
همسرم به من گفته «سفله» (فرومايه)
من به او گفته ام اگر سفله باشم تو طلاق هستي.
خليفه دوم به وي گفت:
اگر دنباله رُو افراد قصّه گو و معرکه گير هستي، و به دربار پادشاهان مي روي سفله اي و زنت از تو جداست.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به وي فرمود:
اگر از آنچه که مي گويي و يا در باره ات مي گويند باکت نيست سفله مي باشي. [327] .
مردي نذر کرد «زماني» روزه بگيرد، اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
زمان پنج ماه است و «حين» ششماه. [328] .
از جمله سؤالات کتبي پادشاه روم از معاويه يکي معناي «لاشي ء» بود معاويه پاسخش را ندانست.
عمرو بن عاص از قضيّه با خبر گرديد، به معاويه گفت:
اسب خوبي براي فروش به لشگرگاه علي بفرست و به فرستاده بگو اگر قيمت اسب را از تو پرسيدند بگو «لاشي ء» اميد است بدين وسيله مشکل حلّ شود.
از اين رو مردي اسبي برداشت و به لشگرگاه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رهسپار گرديد،
اتّفاقاً حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام با قنبر از کنار مرد عبور مي کردند.
امام علي عليه السلام به قنبر فرمود:
برو اسب را از اين مرد بخر.
قنبر نزد مرد رفت و به وي گفت: