پایگاه تخصصی فقه هنر

امام علی و علم و هنر-ج1-ص121

به خدا سوگند نه من دروغگو هستم و نه کسي که به من خبر داده است،

شنيدم از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم که فرمود:

هرکس از امّتم که کردار قوم لوط را مرتکب شود، پس از مردن سه روز بيشتر در قبر نمي ماند و زمين او را به قوم لوط که به عذاب الهي هلاک شدند مي رساند و در روز قيامت با آنان محشور مي گردد. [311] .

راه گرفتن ارث يک کودک

جواني نزد خليفه دوم رفت و ميراث پدر خود را از او خواست و اظهار داشت که به هنگام فوت پدرش در مدينه کودکي خردسال بوده است.

خليفه دوم بر او فرياد زد و او را از خود دور کرد.

جوان از نزد خليفه دوم بيرون رفت و از دست او اظهار ناراحتي مي کرد.

اتفاقاً حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به جوان رسيد و چون از قضيه آگاه شد به همراهان خود فرمود:

جوان را به مسجد جامع بياوريد تا خودم در ماجرايش تحقيق کنم.

جوان را به مسجد بردند.

امام علي عليه السلام از او سؤالاتي کرد و آنگاه فرمود:

چنان درباره شما حکم کنم که خداوند بزرگ به آن حکم نموده و تنها، برگزيدگان او بدان حکم مي کنند.

سپس بعضي از اصحاب خود را طلبيده به آنان فرمود:

بياييد و بيلي نيز همراه بياوريد، مي خواهيم به طرف قبر پدر اين کودک برويم.

چون رفتند، آن حضرت به قبري اشاره کرد و فرمود:

اين قبر را حفر کنيد و ضِلعي از اضلاع بدن ميّت را برايم بياوريد.

و چون آوردند حضرت آن را به دست کودک داد و به وي فرمود:

اين استخوان را بو کن.

کودک از استخوان بوکشيد، ناگهان خون از دو سوراخ بيني او جاري شد.

علي عليه السلام به کودک فرمود:

تو پسر اين ميّت هستي.

خليفه دوم گفت:

يا علي! با جاري شدن خون مال را به او تسليم مي کني؟

حضرت علي عليه السلام فرمود:

اين کودک سزاوارترست به اين مال از تو و از ساير مردم.

و آنگاه به حاضران دستور داد استخوان را بو کنند، و چون بو کشيدند، هيچگونه تأثيري در آنها نگذاشت.

و دوباره کودک از آن بو کشيد و خون زيادي از بيني او جاري شد، پس مال را به کودک تسليم نموده و فرمود: