امام علی و علم و هنر-ج1-ص102
در اين هنگام فرياد مردم بلند شد همگي به يک صدا گفتند:
«خدايا! ما از پيامبرت و پسر عمّش راضي و خشنود هستيم و فرمانشان را به جان و دل مي پذيريم.»
آنگاه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به عمّار فرمود:
اي عمار برخيز! و در بيت المال برو و به هر نفر سه دينار بده و براي خود نيز سه دينار بياور.
عمّار با ابوالهيثم و گروهي ديگر از مسلمانان به طرف بيت المال رفته و حضرت نيز از منبر پايين آمد و رهسپار مسجد قبا گرديد و در آنجا به نماز و نيايش و دعا مشغول شد.
عمّار با همراهانش وارد بيت المال شده سيصد هزار دينار در آن يافتند و تعداد مردم را نيز صدهزار نفر. (هر نفري سه دينار).
در اين هنگام عمّار به حاضران رو کرده و گفت:
به خدا سوگند کسي نه از تعداد مردم مدينه و نه از مقدار دينارها به امام اطّلاع داده است، و اين خود نشانه و آيتي است که حقانيت او را اثبات نموده بر شما واجب است که مطيع و فرمانبردار او باشيد.
از آن ميان طلحه و زبير و عقيل از گرفتن دينارها امتناع ورزيدند. [228] .
حضرت امير عليه السلام بر منبر خطبه مي خواند، مردي از آن حضرت پرسيد:
شخصي وفات کرده و زني و پدر و مادري و دو دختر از خود بر جاي نهاده، سهم زن چقدر مي شود؟
حضرت فرمود:
يک هشتم او به يک نهم مبدّل گرديد.
که اين مسئله به «مسئله منبريّه» شهرت يافت.
(سروي) در بيان تبديل يک هشتم به يک نهم مي گويد،
سهم پدر و مادر يک سوم است و سهم دو دختر دو سوم و سهم زن يک هشتم.
و روشن است که در اين صورت فرض مسئله از واحد صحيح زيادتر بوده است،
بنابر اين مخرج از روي 27 تقسيم مي گردد و به ترتيب 3 از 27 براي زن، و 16 از 27 براي دو دختر و 8 از 27 براي پدر و مادر به طور مساوي.