امام علی و علم و هنر-ج1-ص90
لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ کَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ؛ فَقَدْ تَکْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا، وَلَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.
(انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهي چشم ها دروغ مي نماياند، امّا آن کس که از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نمي کند.) [197] .
پس بايد از روش هاي مختلف استفاده کرد:
اوّل – مشاهده و تجربه
دوّم – تفکّر و انديشه
در آن روزگاران که روش تجربي در بسياري از محافل مطرح نبود، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام گاهي که ضرورت داشت با روش تجربي مشکلات را پاسخ مي داد.
چون هنوز روح جاهليّت در مردم زنده بود، و دختر داشتن را خوش نداشتند، دو زن که در همسايگي يکديگر بوده، و شگفت آن که در يک شب زائيدند، با پول دادن به قابله پسر و دختر را جابجا کردند.
امّا زني که پسر زائيده بود، توجّه داشت و راضي نشد.
هر کدام ادّعا مي کردند پسر از آن اوست، و دختر بيچاره بي طرفدار ماند.
براي حلّ اختلاف شکايت به امام بردند،
امام علي عليه السلام ادّعاي هردو را شنيد و قضاوت کرد که حل آن در قرآن است:
لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَيَيْن
«پسر دو برابر دختر ارث مي برد»
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام دستور داد:
شير هردو زن را در ظرفي به يک اندازه بدوشند، زني که شير او سنگين تر است، پسر از آن اوست. [198] .
کودتاگران سقيفه براي آنکه اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را در انزواي کامل قرار دهند، دستور دادند:
«کسي نقل حديث نکند.»
تا فضائل امام علي عليه السلام و عترت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به تدريج فراموش شود.
پس از جنگ جمل حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به شهر کوفه آمد و 1500 نفر از صحابه را در کوفه منزل داد و آنان را به نقل و آموزش حديث تشويق کرد.
روزي در مسجد کوفه اصحاب رسول خدا را سوگند داد که:
هرکس در حجّةُ الوداع روز غدير خُم حضور داشت، و سخنان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را شنيد برخيزد و شهادت دهد.
تعداد زيادي از مردم برخاستند و شهادت دادند، و خطبه غدير را به ياد آوردند.