امام علی و علم و هنر-ج1-ص75
لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَعَظَمَةٍ، وَلَا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَخَدِيعَةٍ.
قال: فصعق همام صعقة کانت نفسه فيها. فقال أميرالمؤمنين عليه السلام:
أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: أَهکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا؟
فقال له قائل: فما بالک يا أمير المؤمنين؟
فقال عليه السلام:
وَيْحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ، وَسَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ. فَمَهْلاً، لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا، فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَي لِسَانِکَ!
«و از نشانه هاي يکي از پرهيزکاران اين است که او را اينگونه مي بيني، در دينداري نيرومند، نرمخو و دورانديش، داراي ايماني پر از يقين، حريص در کسب دانش، و با داشتن علم بردبار، و در توانگري ميانه رو، در عبادت فروتن، و آراسته در تهيدستي، در سختي ها بردبار، در جستجوي کسب حلال، در راه هدايت شادمان، پرهيز کننده از طمع ورزي، مي باشد.
اعمال نيکو انجام مي دهد و ترسان است، روز را به شب مي رساند با سپاسگذاري، و شب را به روز مي آورد با ياد خدا، شب مي خوابد امّا ترسان، و بر مي خيزد شادمان، ترس براي اينکه دچار غفلت نشود، و شادماني براي فضل و رحمتي که به او رسيده است.
اگر نفس او در آن چه دشوار است فرمان نبرد، از آن چه دوست دارد محرومش مي کند، روشني چشم پرهيزکار در چيزي قرار دارد که جاودانه است، و آن چه را ترک مي کند که پايدار نيست، بردباري را با علم، و سخن را با عمل، در مي آميزد.
پرهيزگار را مي بيني که: آرزويش نزديک، لغزش هايش اندک، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش مرده، خشمش فرو خورده است.
مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در أمانند، اگر در بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت مي گردد، و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمي شود، ستمکار خود را عفو مي کند، به آن که محرومش ساخته مي بخشد، آن کس که با او بريده مي پيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بدي هاي او پنهان، و کار نيکش آشکار است.