امام علی و علم و هنر-ج1-ص68
الأَوَّلُ اَلَّذِي لَمْ يَکُنْ لَهُ قَبْلٌ فَيَکُونَ شَيْ ءٌ قَبْلَهُ، وَالْاخِرُ الّذي لَيْسَ لَهُ بَعْدٌ فَيَکُونَ شي ءٌ بَعْدَهُ وَالرَّادِعُ أَنَاسِيَّ الْأَبْصَارِ عَنْ أَنْ تَنَالَهُ أَوْ تُدْرِکَهُ، مَا اخْتَلَفَ عَلَيْهِ دَهْرٌ فَيَخْتَلِفَ مِنْهُ الْحَالُ، وَلَا کَانَ فِي مَکَانٍ فَيَجُوزَ عَلَيْهِ الْإِنْتِقَالُ.
وَلَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ الْجِبَالِ، وَضَحِکَتْ عَنْهُ أَصْدَافُ الْبِحَارِ، مِنْ فِلِزِّ اللُّجَيْنِ وَالْعِقْيَانِ، وَنُثَارَةِ الدُّرِّ وَحَصِيدِ الْمَرْجَانِ، مَا أَثَّرَ ذلِکَ فِي جُودِهِ، وَلَا أَنْفَدَ سَعَةَ مَا عِنْدَهُ، وَلَکَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَخَائِرِ الْأَنْعَامِ مَا لَا تُنْفِدُهُ مَطَالِبُ الْأَنَامِ، لِأَنَّهُ الْجَوَادُ الَّذِي لَا يَغِيضُهُ سُؤَالُ السَّائِلِينَ، وَلَا يُبْخِلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ.
«خدا اوّلي است که آغاز ندارد، تا پيش از او چيزي بوده باشد، و آخري است که پايان ندارد تا چيزي پس از او وجود داشته باشد، مردمک چشمها را از مشاهده خود بازداشته است، زمان بر او نمي گذرد تا دچار دگرگوني گردد،و در مکاني قرار ندارد تا پندار جابجايي نسبت به او روا باشد.
اگر آن چه از درون معادن کوهها بيرون مي آيد، و يا آن چه از لبان پر از خنده صدفهاي دريا خارج مي شود، از نقره هاي خالص، و طلاهاي ناب، دُرهاي غلطان، و مرجانهاي دست چپن، همه را ببخشد، در سخاوت او کمتر اثري نخواهد گذاشت، و گستردگي نعمت هايش را پايان نخواهد داد، در پيش او آنقدر از نعمت ها وجود دارد که هر چه انسان ها درخواست کنند تمامي نپذيرد، چون او بخشنده اي است که درخواست نيازمندان چشمه جود او را نمي خشکاند، و اصرار و درخواست هاي پياپي او را به بخل ورزيدن نمي کشاند.» [149] .
الف- فيزيک و قوانين فيزيکي
ب- شيمي و قوانين شيميائي
ج- مباحث عميق فيزيک و شيمي
پس از مطالعه و ارزيابي نهج البلاغه درمي يابيم که علم «انسان شناسي» در دو قسمت معروف آن در نهج البلاغه بگونه گسترده اي مورد بحث قرار گرفته است؛
الف- علم الابدان «فيزيولوژي» «شناخت جسم از نظر علم طب»
ب- علم النفس و علم الارواح
«شناخت روح و روحيات انسان از نظر روانشناسي»
کمتر خطبه يا نامه و حکمتي از نهج البلاغه يافت مي شود که پيرامون جسم و جان انسان سخن نگفته باشد، و ويژگي هاي جسمي و روحي انسان را مطرح نکرده باشد.
همه جا حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به مباحث «انسان شناسي» توجّه داشت و به شکل هاي گوناگوني آن را مطرح فرمود، مانند: