پایگاه تخصصی فقه هنر

امام علی و علم و هنر-ج1-ص35

آيا علي عليه السلام علم غيب دارد؟

وقتي به منطقه نظامي رسيدم بايد اظهارات امام را شخصاً بررسي کنم.

وقتي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به خوارج نزديک شد، همه با ناباوري ديدند که آنها از نهر عبور نکرده و اين سوي پُل نهروان آماده جنگ مي باشند.

آن جوان با شگفتي تمام از اسب پياده شد و خود را بر پاي امام علي عليه السلام افکند و گفت:

من نسبت به شما دچار شک و ترديد بودم امّا هم اکنون به يقين رسيده ام مرا ببخش.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

اِنَّ اللَّهَ هَُوَالَّذِي يَغْفِرَ الذُّنُوب

«همانا تنها خدا گناهان را مي بخشد»

در پايان جنگ که کشته ها را شمارش کردند ديد که: رقم کشته هاي خوارج و فراريان آنها و آمار شهداي لشگر امام علي عليه السلام همان است که آن حضرت اطلاع داده بود، آنگاه فرياد اللَّه اکبرها بلند شد. [54] .

خبر از جنايتکاران کربلا

ثابت ثمالي از سويد بن غفله نقل مي کند که:

روزي اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد کوفه مشغول سخنراني بود که شخصي برخاست و گفت:

اي اميرمؤمنان من از (وادي القري) مي گذشتم ديدم که (خالد بن عرفطة) از دنيا رفت براي او استغفار کنيد.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام سخنراني را قطع کرد و فرمود:

او نمرده و نمي ميرد تا هنگامي که سرلشگر گروه گمراهي شود که پرچمدار آن (حبيب ابن حمار) است.

شخضي برخاست و گفت:

يا اميرالمؤمنين: حبيب ابن حمار من هستم و من از شيعيان و دوستداران شما مي باشم.

امام علي عليه السلام به او نگاه کرد و فرمود:

تو حبيبي؟

پاسخ داد: آري.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

اَما وَاللَّهِ اِنَّکَ لَحامِلُها وَ لَتَحْمَلَنَّها وَ لَتَدخُلَنَّ بِها مِن هذا الْباب

(اشار الي باب الفيل بمسجد الکوفه)

«سوگند به خدا تو حمل کننده آن پرچمي و آنان را از اين در مسجد (باب الفيل) وارد خواهي کرد.»

ثابت ثمالي در ادامه مي گويد:

من زنده بودم که خالد سرپرست و حبيب پرچمدار لشگري بود که براي کشتن امام حسين عليه السلام به کربلا رفتند و از (باب الفيل) وارد مسجد کوفه گرديدند. [55] .

خبر از آينده شرم آور مروان