آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص285
رنگ زرد
در دو عبارت در نهج البلاغه رنگ زرد به کار رفته است که در یکی بر امری مادی دلالت دارد و در دیگری بر امری درونی:
● امر مادی: در توصیف دنیا به برگ خزان در این عبارت: « وَالدُّنیا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرةُ الغُرورِ عَلَی حِینِ اصفِرارٍ مِن وَرقِهَا وَ إیاسٍ مِن ثَمَرهَا وَ اغوِرارٍ مِن مَائهَا :[1] روشنایی از جهان رخت بربسته و چهره فریبنده دنیا آشکار گردیده بود. برگ های درخت زندگی زرد و کسی از درخت زندگی امید ثمری نداشت؛ آب زندگی فروکش کرده بود ».
در این عبارات دنیا به درختی تشبیه است که هنگام خزان برگ های آن زرد گشته و طراوت و شادی از آن رخت بر بسته است.
● امر درونی: توصیف وضع ظاهری کسانی که در اثر عبارت و شب زنده داری رخسارشان زرد شده توصیف حالتی درونی است. حضرت می فرماید: «… صِفرُ الألوَانِ مِنَ السَهرِ عَلی وُجُوهِهم غَبرةُ الخَاشِعینَ :[2] رنگ شان از شب زنده داری زرد و بر چهره هایشان گرد فروتنی نشسته بود ».
توصیف مرگ به رنگ سرخ
حضرت در توصیف شهر بصره می فرماید: « وَ سَیُبتلَی أهلُکَ بِالمَوتِ الأحمَرِ وَالجُوعِ الأغبَر :[3] ساکنانت به مرگ سرخ گرفتار آیند و گرسنگی آنها را بر خاک هلاکت افکند ».