آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص279
مرگ به طور جدی چشم بر شما دوخته؛ چنان که پنداری در چنگال های آن گرفتار آمده اید ».
کلمه « ملاحظ » جمع « ملحظ » به معنای نگاه زیرچشمی است که حیوان در گوشه ای نشسته و به شکار خود می نگرد؛ در اینجا نیز مفهوم ذهنی و انتزاعی مرگ به امری حسی و از ویژگی های حیوان درنده نسبت داده شده است.
گاه در عباراتی مرگ همچون شکارچی است که در پی شکار می رود یا تیراندازی که سینه شکار را نشانه گرفته است؛ برای نمونه حضرت عليه السلام می فرماید: « حتی جَعلوا نحورَهم اغراضَ المنیة :[1] تا گلوهای خود را آماج تیر مرگ گردانیدید ».
مفهوم انتزاعی مرگ با کلمه « أغراضْ » که هدف تیراندازی است، آمده است که گویی مرگ همچون انسانی است که با تیر آدمی را هدف قرار داده است.
گاه مرگ همچون تیراندازی است که با همگنان خود به رقابت پرداخته و در یک مسابقه، انسان ها را هدف تیرهای خود قرار داده است؛ یعنی مفهوم انتزاعی مرگ، در شکل یک امر حسّی و انسانی که طرح و نقش دارد، ترسیم شده است؛ چنان که حضرت می فرماید: « أیِّهاالنّاسُ إنّمَا أنتُم فِی هِذِه الدُّنیا غَرَضٌ تَنتَضِلُ فِیه المَنایا مَعَ کُلِّ جَرعَةٍ شَرَقٌ وَ فِی کُلِّ أکلَةٍ غَصَصٌ :[2] ای مردم، شما در این دنیا به مثابه آماج هستید و مرگ تیرهای خود را به سوی شما پرتاب می کند. هر جرعه ای که می نوشید، آب در گلویتان می شکند و هر لقمه ای که می بلعید، گلوگیرتان می شود ».