آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص277
از جمله حیواناتی که در تشبیه های نهج البلاغه از آن فراوان استفاده شده، شتر است. نمونه اش عبارت « فَوَلِهُوا وَلَهَ اللّقاحِ إلَی أولادِهَا » است یا در توصیف برخی از یارانش در صفین می فرماید: « فَتَداکُّوا عَلَیّ تَداکَّ الإبلِ إلَیهِم یَومَ وِردِهَا :[1] ( مردم ) بر سر من هجوم آوردند، آن سان که اشتران تشنه به آبشخور روی نهند ».
حضرت عليه السلام احوال مردمانی را که برای بیعت با او آمده بودند، به حالت شترانی تشنه تشبیه کرده است که برای سیراب شدن به سوی چشمه می روند. این طبیعی است که شتر در تشبیه های حضرت عليه السلام آورده شود؛ چون با آن انس بیشتری داشته است. در جای دیگر باز در توبیخ و سرزنش یارانش آنان را به شتر تشبیه کرده و می فرماید: « وَ مَا أنتُم بِرُکنٍ یُمَالُ بِکُم وَ لَا زَوافِرَ عِزٍّ یُفتَقَر إلیکُم. مَا أنتُم إلاّ کَالأبِلِ ضَلَّ رُعَاتُهَا :[2] و شما یارانی توانمند نیستید که به هنگام نیاز، نیازی برآورید؛ شترانی را مانید که چراننده آنها گم شده است ». معنا در اینجا یک امر ذهنی است؛ یعنی تفرقه و پراکندگی و عدم اتحاد و اتفاق نظر داشتن. تشبیه یاران به شتران سرگردان، کنایه از پراکندگی آنان است.
حضرت باز در توصیف یارانش می فرماید: « وَلَقَد شَفَی وَ حَاوِحَ صَدرِی أن رَأیتُکُم بِأخَرَةٍ تَحُوزُونَهُم کَمَا حَازُوکُم وَ تُزِیلُونَهُم عَن مَوَاقِفِهِم کَما أزَالوُکُم؛ حَسّاً بِالنّصَالِ وَ شَجراً بِالرّمَاحِ. تَرکَبُ أُولَاهُم أُخرَاهُم کَالإبِلِ الهِیمِ المَطروُدَةِ تُرمَی عَن حِیاضِهَا وَ تُذَادُ عَن مَوارِدِهَا …:[3] ولی غم و اندوه از دل من رخت بر بست، آن گاه که دیدم سرانجام آنها را فراری دادید؛ آن سان که شما را شکست دادند و آنان را از لشگرگاه خود راندید، آن سان که شما را راندند؛ با ضرب