پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص272

فَقَد ضَمَّنَهُ

وَ مَن قَال عَلامَ ؟

فَقَد أخلَی مِنهُ :[1]

پس هر کس که خدای سبحان را به وصفی متصف کند، همانا وی را مقرون به نزدیکی کرده و آن کس که برای وی قرینی انگارد، او را دو چیز پنداشته و هر کس او را دو چیز پندارد، قطعاً به ( حقیقتش ) پی نبرده است و هر کس بدو پی نبرد، قطعاً بر وی انگشت نهاده و هرکسی وی را انگشت نشان کند، او را محدود ساخته و هر که او را محدود کند، او را مشمول شمارش دانسته و هر کس گوید که وی در کجاست و او را در چیزی گنجانیده و آن کس که گوید، او بر چه چیز قرار گرفته، دیگر جاها را از وی تهی پنداشته است ».

جمله های کوتاه این خطبه با ریتمی تند موجب می شود که مخاطب همچنان در انتظار عبارت بعدی بماند. در این تصویر از واژگان حسّی مثل « دیدن، نگاه کردن، مشاهده کردن » خبری نیست؛ چون توصیف ذاتی نامحدود است و لذا نیازی به آنها نیست.

تشبیه، ابزار تصویرگری

در میان گونه های تصویرساز مثل استعاره، مجاز و کنایه، تشبیه را به طور مستقل در این قسم آوردیم؛ زیرا اولاً تشبه در حوزه معنا نیست؛ ثانیاً به علت اهمیّت و جایگاه آن در میان عناصر دیگر تشبیه از گونه های هنری و ادبی است که بیشترین کاربرد را در میان مردم، به ویژه عرب ها دارد آنها هم در

  1. 1. . همان، خ1.