پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص271

برگرفته از آیات قرآن است. از حیث موسیقی و آهنگ بیشتر عبارات بر سجع متین است؛ مثل « ابصار، اقطار، عشار، مهجة، لهجة، شوامخ، رواسخ …». متن به تدریج از توصیف به پایانی با نتیجه گیری می رسد که به طور غیرمستقیم آدمی را به دل مشغولی وا می دارد که روزی است که هیچ شفیع و حمایت کننده ای نیست.

تصویر کلی

مراد تصویری است که امری فراگیر و کلّی از هستی به نمایش می گذارد و از مرز ذهن و دریافت ذهنی هم فراتر می رود. تصویری که با ذهن قابل دریافت نیست، چه رسد به حواس آدمی. حضرت عليه السلام در متن ذیل که در توصیف خداوند است، از این تصویر بهره گرفته است. تصویر در این عبارات حالت تدریجی دارد و به تدریج از مرحله ای به مرحله دیگر می رسد و هرچه سیر نزولی آن بیشتر می شود، درک تصویر دشوارتر می گردد. ترسیم این تصویر به این شکل است:

« فَمن وصف الله سبحانه و تعالی

فَقَد قَرَنَهُ

وَ مَن قَرَنهُ فَقَد ثَنّاهُ

وَ مَن ثَنّاهُ فَقَد جَزّأَهُ

وَ مَن جَزّأهُ فَقَد جَهِلهُ

وَ مَن جَهِلهُ فَقَد أشَارَ إلَیهِ

وَ مَن أشَارَ إلَیه فَقَد حَدَّهُ

وَ مَن حَدَّهُ فَقَد عَدَّهُ

وَمَن قَالَ « فِیمَ »؟