پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص249

( و ذلک ) مبتدع الخلق و وارثه این بند دارای چهار کلمه است.

و اله الخلق و رازقُه این بند داری سه کلمه است.

فاصله در این دو عبارت « وارثه » و « رازقه » است.

ملاحظه می شود که هم در تعداد کلمات و هم در روی ( وارث – رازق ) تغییر رخ داده است و انسجام تنها به وزن محدود شده و ضمیر « ه » هم به آن اضافه شده است.

تقابل هم در این متن وجود دارد؛ ولی نه از نوع تقابل های رایج؛ بلکه تقابلی که از معنا یا ساخت استنباط می شود؛ مانند این تقابل ها:

● « مبتدع » در مقابل « وارث » که این تقابل از باب گیرندگی ( وارث ) و فاعلیّت ( مبتدع ) است.

● « اله » در مقابل « رازق » که « اله » درحقیقت به معنای مفعولی ( معبود ) است، در برابر رازق ( فاعل ).

● « شمس » و « قمر » که از باب گیرندگی و دهندگی است؛ خورشید نور می دهد و ماه نور می پذیرد.

● « بالی » و « جدید ».

● « قریب » و « بعید ».

جناس در نهج البلاغه تابع معناست و تنها آرایش لفظی نیست. در جناس خوب و پسندیده رعایت معنا مهم است؛ چنان که عبدالقاهر می گفت: « آنچه بر زیبایی جناس می افزاید، با کمک معانی فراهم می شود و لفظ به تنهایی در زیبایی جناس نقش تبیین کننده ندارد »؛[1] لذا در عبارات ذیل کلمات متجانس چنان آمده اند که هر یک معنای جداگانه ای را افاده می کنند: « إنّمَا الدُّنیا مُنتهَی

  1. 1. . عبدالقاهر جرجانی؛ اسرار البلاغه؛ ص8.