پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص247

ملاحظه می شود که در متن نامه عنصر سجع حضور جدّی دارد. این حضور هم کمّی است و هم کیفی. از حیث کیفی موجب شده است، متن موسیقایی گردد و گویی با شعر روبرو هستیم. بیان وعظ و پند و اندرز در چنین عباراتی آهنگین و زیبا، تأثیرگذارتر است از متنی بدون این ویژگی های ادبی. این چنین متنی با موسیقی و ریتم زیبا موجب آرامش روانی مخاطب می گردد.

در متن زیر نیز شاهد آفرینش هنری به واسطه عنصر سجع هستیم. حضرت می فرماید: « الحَمدُ لِلّهِ المَعروُفِ مِن غَیرِ رُؤیَةٍ وَالخَالِقِ مِن غَیرِرَویّةٍ؛ الّذِی لَم یَزَل قَائماً دَائماً، إذ لَا سَماءٌ ذاتُ أبراجٍ وَ لَا حُجُبُ ذاتُ ارتَاجٍ وَ لَا لَیلٌ داجٍ وَ لابَحرٌ سَاجٍ وَ لَاجَبَلٌ ذو فِجَاجٍ وَ لا فَجٌّ ذو اعوِجَاجٍ، لا أرضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلاخَلقٌ ذُو اعتِمادٍ. ذلکَ مُبتدَعُ الخَلقِ وَ وَارثُهُ وَ إلَهُ الخَلقِ وَ رازِقُهُ وَالشَّمسُ وَالقَمرُ دائبانِ فِی مَرضَاتِه، یُبلِیانِ کُلَّ جَدیدٍ وَ یُقرّبانِ کُلً بَعیدٍ :[1] سپاس خدایی که نادیده شناخته شده و بی توسل به اندیشه آفریننده است؛ خدایی که پیوسته باقی و برقرار و همیشه بوده است؛ آن گاه که نه از آسمان و برج هایش اثری بود و نه از حجاب های عظیم و ناگستردنی اش نشانی؛ نه از شب تاریک و نه از دریای آرام و نه از کوه ها با دره های گشاده و نه از دره های پرپیچ و خمش و نه از زمین گسترده و نه از موجودی صاحب اراده و توان بر روی آن. او آفریننده جهان است و وارث آن و آفریننده و روزی دهنده آنان؛ خداوند خورشید و ماه است که به میل و اراده او از پی هم روان اند؛ هر تاز ه ای را کهنه سازند و هر دوری را نزدیک گردانند ».

این متن را می توان به بخش های زیر با سجع ها و فاصله های آن تقسیم کرد:

  1. 1. . همان، خ90.