پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص243

اما حضرت عليه السلام به چنین سبک و چینشی روی نیاورده است؛ بلکه با گزینش شیوه ارائه شده در متن اصلی، در پی تقریر و تأکید معنا در ذهن مخاطبان بوده است؛ در متن زیر نیز تمرکز بر معنایی است که واژه با آن هماهنگ و تکرار شده است: « مَن شَکَا الحَاجَةَ إلَی مُؤمِنٍ فَکَأنّه شَکَاهَا إلَی اللّه وَ مَن شَکاهَا إلَی کَافِرٍ فَکَأَنّمَا شَکَا اللّه :[1] هر که نیاز خود را با مؤمنی در میان نهد، گویی که با خدا در میان نهاده و هر که نیاز خود را به کافری برد، گویی از خدا شکایت کرده است ».

کلمه « شکا » چهار بار تکرار شده، ولی با نظمی متفاوت؛ دو بار « شکا » و دو بار « شکاها » که این نظم متفاوت باعث می شود، شنونده با توجه بیشتری به آن گوش سپارد.

موسیقی ناشی از توازن عبارات

آن چه موجب می شود، نثر حالتی موزون و شعرگونه پیدا کند، توازنی است که در نثر میان جمله ها و عبارات با فاصله های قافیه مند همچون تفعله ها در شعر پدید می آید. این ویژگی در متون نهج البلاغه به چشم می خورد. توازن میان جمله ها موجب نظم موسیقایی و آهنگ و می گردد که موجب می شود، معنا در ذهن مخاطب استقرار یابد؛ برای نمونه در متن ذیل با ضرباهنگ و توازنی زیبا روبرو هستیم. حضرت می فرماید:

«فَاتّقُواللّهَ تقیّةَ مَن سَمِعَ فَخَشَعَ

 

پس از خدای بترسید و تقوای الهی پیشه کنید، همانند کسی که شنید و خاشع شد.

واقترف فاعترف

 

و چون از روی نادانی گناهی نمود، به گناه خویش اقرار کرد.

وَ وَجِلَ فَعَمِلَ

 

و از سرانجام کار خود بیمناک گردید و عمل کرد

وَ حَاذَرَ فَبادَرَ

 

و از عقوبت پروردگار به هراس افتاد و به اطاعت شتافت

وَ أیْقنَ فَأحسَنَ

 

و به مرحله یقین رسید و کارهای نیکو کرد

وَ عُبّرَ فَاعتَبَرَ

 

چون اندرزش دادند، اندرزها را پذیرا شد

وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ

 

و چون وی را بیم دادند، حذر نمود

وَ زُجِرَ فَازدَجَرَ

 

و ترسید

وَ أجَابَ فَأنابَ

 

و توبه کرد

وَ رَاجَعَ فَتابَ

 

و به خدا روی آورد

وَ اقتَدَی فَاحتَذَی

 

و به دوستان خدا تأسّی جست که همانند ایشان شود

وَ أرِیَ فَرَأی

 

و چون راه راست را به او نشان دادند، او نیز بدید».

  1. 1. . همان، حکمت 427.