آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص234
خواهد شد؛ آینده ای که با تغییری بنیادی همراه خواهد بود. این انقلاب و زیروروکردن جامعه در حوزه اقتصاد و سیاست و روابط اجتماعی، می طلبد که واژگان و عبارات کوبنده باشند؛ لذا حضرت عليه السلام با به کارگیری واژگان استوار و متین و وزن های رباعی مثل « غَربَلَ، بَلبَلَ » به همراه مفعول مطلق آنها « غربلةً و بلبلةً » و نون های تأکید و تکرار کلمات و عطف افعال به هم « لتیلبنَ، لتغرلنَ و لتساطنَ » در پی القای معنا و مفهومی است که در نظر دارد.
موسیقی تکرار
منظور از تکرار دلالت لفظ بر معناست که از ابزارهای مهم در تثبیت معنا در ذهن مخاطب است و لذا گفته اند: « تکرار از قوی ترین عوامل تأثیر است و بهترین وسیله ای است که عقیده یا فکری را به کسی القا کند ».[1] هرچند تکرار در بلاغت سنتی مطرح بوده، توجّه چندانی به آن نشده است؛ به همین روی آن را به مفید و غیرمفید تقسیم می کردند: « تکرار مفید آن است که در کلام برای تأکید و تثبیت می آید و از باب مبالغه در مدح یا ذمّ به کار گرفته می شود »؛[2] اما این صنعت در بلاغت غربی نام های مختلف دارد که نشانه اهمیت و قایل شدن برای آن است؛ مثل « تکرار، تکرار در آغاز و انجام، تکرار یک مطلب به عبارات مختلف، تکرار یک کلمه در وسط جمله، تکرار تأکیدی، تکرار عبارت آغازین جمله در تمام جمله ها، تکرار صوتی، تکرار مغایر، تکرار یک کلمه با مقصود مختلف و تکرار نهایات …».[3]
عنصر تکرار در نهج البلاغه چندان زیاد نیست و علت آن احتمالاً به