پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص228

مخالف اند؛ مثل خیر و شر، نور و ظلمت؛ امّا این تنها به معنای تضاد از حیث ظاهری نیست؛ بلکه یک نظام زیبایی شناختی را تشکیل می دهد که ویژگی مهم آن، هماهنگی ریتمیک آن واژگان در دلالت و آواست. این واژگان در کنار هم همانندی هایی را تشکیل می دهند که یا همگن هستند یا ناهمگن. این کلمات در یک متن، موسیقی تقابلی یا معنایی ایجاد می کنند. موسیقی و ریتم در تقابل مبتنی بر ایده تقابل میان واژگان و معانی و تضاد دلالت های آنهاست. در متن نهج البلاغه این قسم از موسیقی فراوان یافت می شود. فراوانی آن بیش از سیصد بار است؛ مثلاً در متن ذیل می توان گونه ای از تقابل را یافت:

« فَأن أقلْ یَقُولوا حَرَصَ عَلی المُلکِ وَ إن أَسْکُتْ یَقُولُوا جَزِعَ مِنَ المَوتِ. هَیهاتَ بَعدَ الّلتَیّا وَالّتی وَاللّهِ لَابنُ أبی طالِبٍ آنَسُ باِلمَوتِ مِنَ الطّفلِ بِثَدیِ أُمِّهِ؛ بَلِ اندَمَجَت عَلَی مَکنُونِ عِلمٍ لَو بُحْتُ بِهِ لاضطَرَبتُمُ اضطِرَابَ الأرشِیَةِ فِی الطَّوِیِّ البَعیدَةِ …:[1] اگر بگویم، گویند که آزمند فرمانروایی ام و اگر لب فرو بندم، گویند که از مرگ می ترسد. چه دورند از حقیقت؛ آیا پس از آن همه جانبازی در عرصه پیکار، از مرگ می ترسم ؟ به خدا سوگند، دلبستگی پسر ابوطالب به مرگ از دلبستگی کودک به پستان مادر بیشتر است؛ ولی اسراری در دل نهان دارم که اگر فاش کنم، چون ریسمان لرزانی که در چاه ژرف افکنده باشد، شما را به لرزه در می آورد ».

در این متن تقابلی است میان دو فعل « أقل » و « اسکُتُ ». متعلّق معنایی این دو فعل نیز با هم در تقابل اند؛ یعنی « أقلْ » ( یعنی طالب خلافت باشم ) در تقابل است با « اسکُتُ » ( یعنی در پی خلافت نباشم ).

  1. 1. . نهج‌البلاغه؛ خ5.