آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص217
مهم ترین عامل موسیقایی است. موسیقی شعر را به دو دسته موسیقی بیرونی و درونی تقسیم کرده اند. « موسیقی بیرونی همان وزن عروضی است، بر اساس کشش هجاها و تکیه ها و موسیقی درونی عبارت است از هماهنگی و نسبت ترکیبی کلمات و طنین خاص هر حرفی در مجاورت با حرف دیگر ».[1] موسیقی متن را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد: موسیقی معنایی و موسیقی آوایی. در موسیقی آوایی می توان از گونه هایی چون جناس و زیرمجموعه های آن چون ترصیع، تجنیس ( تام و ناقص ) و زائد و مرکب و اشتقاق و تکریر نام برد. در حوزه موسیقی معنایی می توان به مطابقه، پارادوکس، تشخیص، تلمیح و مراعات النظیر اشاره کرد.
موسیقی بیرونی در نهج البلاغه
موسیقی حاکم بر متون نهج البلاغه به معنای همنشینی و هماهنگی میان واژگان و دلالت های آن می باشد. این همنشینی و همخوانی و هماهنگی در یک نظام زبانی و موسیقایی یکپارچه است که میان لفظ و معنا برقرار است. این هماهنگی به گونه ای است که آن را از حیث قافیه مندبودن به شعر سنتی بدل می سازد. این هماهنگی و ریتم در متن نهج البلاغه، بر توازن میان جمله ها و عبارات مبتنی است؛ مثلاً در عبارات زیر این موسیقی و ریتم را می بینیم:
« مَالِی أرَاکُم أشبَاحاً بِلا أروَاحٍ
وَ أرواحاً بِلا أشبَاحٍ
وَ نُسّاکاً بِلا صَلاحٍ
وَ تُجَّاراً بِلا أربَاحٍ :[2]