آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص216
1. جنبه ریتمیک؛ 2. جنبه تصویری؛ 3. جنبه زیبایی شناختی.
ریتم در ظهور وجه شعریت متن بسیار تأثیرگذار است. این مسئله در بلاغت سنتی و مباحث شعرشناسی از اهمیّت ویژه ای برخوردار بوده است. از نظر بلاغت دانان سنتی، « برجسته ترین رکن شعریّت و مهم ترین آن، قافیه مندبودن آن است ».[1] ریتم و آهنگ تنها مدّ نظر ادیبان و ناقدان و شاعران نبوده؛ بلکه مورد نظر فیلسوفانی چون ابن سینا نیز بوده است. آنجا که فیلسوفان به بحث انسان شناسی و تبیین جنبه های روان شناختی آدمی می پردازند، به مسئله آهنگ و موسیقی نیز توجه می نمایند؛ یعنی میان واژگان و ریتم پیوندی است که این پیوند ناشی از سرشت آدمی است و آدمی طبعاً به این مسئله علاقه دارد. ریتم و آهنگ در متن موجب می شود، نقش و جان آدمی برای پذیرش متن آماده گردد و لذا کارکرد مهمی در پذیرش متن ایفا می کند. ریتم و آهنگ در سه سطح مطرح است:
1. سطح نغمه ها که به شکل واحدهای منظم موسیقایی ظهور می یابد.
2. سطح تنظیم رابطه میان واژه و تصویر.
3. سطح بیان و تعبیر که از دو سطح پیشین بر می خیزد.
ریتم و موسیقی یعنی تکرار یک پدیده آوایی در فاصله های معیّن. این ویژگی را در متن می توان در سه سطح مطرح کرد: 1. موسیقی بیرونی؛ 2. موسیقی درونی؛ 3. موسیقی متداخل.
موسیقی
به تقارن و همخوانی های واژگان در متن موسیقی گویند. در شعر، وزن