آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص210
باید آرایش و تزئین یابد؛ به گونه ای که خواننده آن را هدف و مقصود گوینده به شمار آورد .[1] در هر حال پایان یک کلام همچون آغاز آن مهم است. همچنان که در یک متن واژگان شروع کننده و آغازگر برای جلب نظر مخاطب و شنونده مهم است، پایان آن نیز این اهمیّت را دارد که هم موجب ماندگاری در ذهن می شود و هم می تواند موجب اندیشیدن گردد. چه بسیار که این عبارات پایانی موجب می شود، خواننده وادار به اندیشه ورزی و تأمل گردد. در متن نهج البلاغه نیز از این ویژگی استفاده شده است که می توان آن را در گونه های زیر یافت :[2]
پایان باز
مراد از پایان باز آن است که خطبه ها با پرسش پایان یابند یا به عبارتی که شنونده را به اندیشیدن وا دارد. معمولاً این پرسش ها در متن نهج البلاغه با معانی حسرت باری همراه است یا در پی اقرارگرفتن از مخاطبانی است که در انجام اموری سستی ورزیده اند؛ مثلاً حضرت می فرماید: « مَا بَالُکُم ؟ مَا دَواؤکُم ؟ القومُ رِجالُ أمثَالِکُم. أقولاً بِغَیر عِلمٍ وَ غَفلةٍ مِن غَیرِ وَرَعٍ وَ طمعاً فِی غَیر حَقٍّ ؟:[3] شما را چه می شود ؟ داروی درد شما کدام است ؟ درمان شما چگونه است ؟ دشمنان شما نیز مردمی همانند شمایند. آیا هر چه گفتید، همه از روی نادانی بود یا از سر غفلت و ناپرهیزگاری یا در چیزی که حق شما نبود، طمع ورزیده بودید ؟»
در این عبارات به جای اینکه حضرت عليه السلام طلحه را به ناسپاسی متّهم کند،