آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص197
می گیرد. مراد گوینده آن است که خوارج بعدها دارای طرفداران و پیروانی خواهند شد. این کنایه به همراه تشبیه تأثیر بیشتری بر مخاطب دارد. این بیان کنایی به مراتب از کلام صریح بهتر و ژرف تر و درنتیجه تأثیرگذارتر است.
در موارد متعددی در نهج البلاغه از کنایه استفاده شده است. کنایه ها در تمام حوزه ها آمده اند؛ مثلاً در حوزه زمانی مثل کلمه « یوم، ایام » که برای مرگ کنایه شده اند؛ مثل « یوم الرحیل » در خطبه 83 و « جاء یومی » در خطبه 180. همین واژه برای فرصت عمر در خطبه 86 مثل « ایام مَهَل » و « یوم و غداً » برای زندگی دنیا و آخرت کنایه شده اند؛ مثل « أنا الیَومَ عِبرةٌ لَکُم وَ غَداً مُفارِقکُم :[1] و امروز مایه ی عبرت شمایم، و فردا در میان شما نخواهم بود ».
حضرت عليه السلام با به کارگیری عبارات و تعبیرهای کنایی که از امور محسوس بهره می گیرد و سپس میان آنها پیوند برقرار می سازد، در پی تحریک احساسات و عواطف در حوزه اخلاق و مقولات فکری است. هدف از تعابیر کنایی، برون رفت از تنگنای زبان عادی یا برون رفت از فضای اندیشگانی معمول و احساسات یکنواخت و تکراری است؛ به همین روی می توان گفت، کنایه در نهج البلاغه در پی سه هدف است: هدف زبانی، هدف هنری و هدف اندیشگانی.
در خطبه های نهج البلاغه گاه کنایه هایی یافت می شوند که تنها برای پوشیده نهادن امور زشت و ناپسند اخلاقی نیستند؛ بلکه حضرت عليه السلام در حوزه مسائل اجتماعی و سیاسی که دارای حساسیت هستند و ممکن است، صراحت در اشاره به آنها به آرامش و وحدت جامعه صدمه بزند، از شیوه بیان کنایی فراوان استفاده کرده است؛ مثلاً در عبارت « فصَیّرهَا فِی حَوزةٍ خَشنَاءَ »[2]