پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص192

تأثیرگذاری بر مخاطب و هدایت گری است، نه کلام را بدون صنایع معنوی می آورد که به سادگی به ذهن بیاید و نه غرق در عالم خیال می شود، همچون استعاره که مخاطب آن را دیر دریابد؛ بلکه حد میانه را بر می گزیند که همان کنایه است؛ لذا کنایه در نهج البلاغه از دیگر گونه های بیانی بیشتر به کار رفته است. برای نمونه حضرت در خطبه ذیل فرموده است: « تَزوُلُ الجِبَالُ وَ لا تَزُل؛ عَضَّ عَلی ناجِذِکَ. أعِرِاللّهَ جُمجُمَتَکَ؛ تِدْ فِی الأرضِ قَدَمَکَ :[1] اگر کوه ها به لرزه در آیند، تو پایدار بمان؛ دندان ها را به هم بیفشر و سرت را به عاریت به خدا بسپار و چونان میخ پای ها را بر زمین استوار کن ».

در این خطبه عبارت « تزول الجبال ولاتزل » کنایه از استواری و غیرت است. و عبارت « عضّ علی ناجذک » که برای تشویق یاران به جنگ بیان شده، کنایه از غیرت و حمیّت است ؛[2] علاوه بر آن این عبارات کارکردی دوگانه دارند؛ از یک سو موجب ایجاد ترس و وحشت در دل دشمن می گردند و از سوی دیگر یاران را به حمله وری و تهاجم تشویق می نمایند. عبارت « تِد فی الارض قدمک » یعنی پاهایت را همچون میخ در زمین فرو نما، کنایه از ثبات قدم است.

حضرت عليه السلام در جای دیگر نیز از فعل « عضَ » استفاده کرده که متعلّق آن « شمشیر » است: « وَطَائفَةٌ عَضُّوا عَلَی أَسیَافِهِم فَضَارَبُوا بِهَا حَتَّی لَقُوا اللّهَ صَادِقینَ :[3] و گروهی نیز شمشیرها را بر کشیدند و دندان ها را بر هم فشردند و جنگیدند تا با ایمان راستین، خدا را ملاقات کردند ».

این خطبه را حضرت عليه السلام درباره کسانی که برای جنگ به سوی بصره

  1. 1. . نهج‌البلاغه؛ خ11.
  2. 2. . ابن‌ابی‌الحدید؛ شرح نهج‌البلاغه؛ ج1، ص43.
  3. 3. . نهج‌البلاغه؛ خ218.