آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص190
می شوند و با خیال انگیزکردن متن، کارکردی روان شناختی در دل و جان مخاطب دارند؛ چون « خاستگاه خیال یا تصویر، ضعف واژگان و معانی حقیقی آن در رسایی بیان مطالبی است که ادیب یا شاعر در درون خود احساس می کند و لذا به مجاز و استعاره و تصویرگری روی می آورد »؛[1] لذا امام عليه السلام هم در به کارگیری و گزینش واژگان فصیح و هم در به کارگیری تصویرهای استعاری و مجازی، متن را به اوج بلاغت رسانده و این مسئله سبب تأثیرگذاری بیشتر برد مخاطب شده است. به طورکلی ویژگی های هنری استعاره های نهج البلاغه را می توان چنین برشمرد:
1. انتقال متن از یکنواختی و جمود واژگانی به پویایی در بیان.
2. جان بخشی به پدیده ها، از جمله نسبت فعل به موجودی که صاحب فعل نیست و نسبت عقل به موجودی که صاحب عقل نیست.
3. بزرگ نمایی، دقّت در مبالغه و تأثیرگذاری بسیار.
4. تحرّک بخشی به پدیده های بی جان و به سخن درآوردن آنها، به گونه ای که در متن زنده و متحرک باشند .[2]
کنایه
کنایه از تصاویر بلاغی است که بر مدلول ها مبتنی است. کنایه همان تأثیری را دارد که تشبیه و استعاره دارند. به وسیله کنایه معانی مجرّد ذهنی به صورت محسوس در می آیند. کاربرد کنایه جایی است که زبان عادی از بیان آن احساسات و معانی ناتوان می ماند. هیچ اثر ادبی ای نیست که از کنایه خالی باشد و لذا این صفت مورد توجه ناقدان و شاعران و ادیبان قرار گرفته