آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص187
سرعت فرودآمدن شمشیر بر سر آنان درحقیقت بیان احساس روانی و عاطفی است؛ ولی کلمه « صباب » یک تصویر حسّی است.
حضرت در عبارت ذیل هم که به نقد و تعریض اصحاب جمع می پردازد، از همین شیوه استفاده می کند. ایشان می فرماید: « وقَد أَرعَدُوا وَ أبرَقُوا وَ مَعَ هَذینِ الأمرَینِ الفَشَلُ وَ لَسنَا نُرعِدُ حَتّی نُوقِعَ وَلا نُسِیلُ حتّی نُمطِرَ :[1] و اصحاب جمل تندرآسا خروشیدند و چون آذرخش شعله افکندند؛ با این همه، کارشان قرین شکست شد و به سستی گرایید. ما چون تندر نمی خروشیم، مگر آن گاه که خصم را فرو کوبیم و سیل روان نمی کنیم، تا آن گاه که بیاریم ».
در این عبارت از « فعل » های « أرعد » و « أبرق » برای تهدید استفاده شده و « سیل » در فعل « لانسیل » برای اصابت کردن و « نُمطر » برای تحقق آن استعاره شده اند. از طرفی سروصدا و هیاهوی اصحاب جمل نیز تشبیه شده است به رعد و برق بی حاصل و بی باران که نشانه ناتوانی آنان است. این عبارت یادآور ضرب المثل عرب است که می گفت: « برق بلامطر »: رعد و برقی زد، ولی از باران خبری نیست. حضرت در این کلام چنین می فرماید: « یاران جمل در تهدیدشان همچون کسانی هستند که قبل از ایجاد باران، سیل به راه می اندازند. این مسئله غیرممکن است؛ چون سیل ناشی از باران است و چگونه ممکن است، سیل از باران پیشی بگیرد؛ اما ما این چنین نیستیم و این چنین ادعا نمی کنیم؛ بلکه امور را بر قوانین آن جاری می کنیم. اگر از جانِ ما بارانی باشد، حتماً سیل هم خواهد بود ».[2]
در عبارت ذیل نیز در استعاره ای زیبا حضرت عليه السلام دست یازیدن به کاری را که زمانش به پایان رسیده، به کسی تشبیه کرده است که شیرخوارگی را