آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص182
استعاره در سخنان امام عليه السلام ابزار اصلی بیان اندیشه ها و معانی است. حضرت عليه السلام از گونه های مختلف استعاره بهره گرفته است؛ یعنی هم از استعاره تصریحیه و هم استعاره مکنیه. در استعاره تصریحیّه مشبه حذف و به مشبه به صراحت بخشیده می شود. ازآنجایی که این نوع تشبیه به وضوح و روشنی گرایش دارد، تصریحیه خوانده شده است؛ به عبارت دیگر مخاطب ابعاد و جنبه های تصویر را به خوبی درک می کند؛ برای نمونه در عبارت زیر فرموده است: « دَعَوتُکُم إلَی نَصرِ إخوَانِکُم فَجَرجَرتُم جَرْجَرَةَ الجَمَلِ الأسَرِّ :[1] شما را به یاری برادرانتان فراخواندم؛ نالیدید، چون شتری که از درد و بیماری می نالد ».
استعاره در این عبارت در کلمه « جرْجرة » است که به معنای سروصدا می باشد؛ سروصدایی که نشانه ترس و وحشت ولی بی فایده است؛ یعنی مخاطبان از هیچ دلیل روشن و حجّت کافی برخوردار نیستند؛ بهانه های آنان به سروصدای شتر که نشانه پریشانی و آشفتگی و گریز از جنگ، تشبیه شده است.
نکته دیگر در استعاره های نهج البلاغه آن است که حضرت عليه السلام در بیان معانی ذهنی یا حالت های درونی، از تصویر حسّی بهره می گیرد تا بر دل و جان مخاطب تأثیرگذار باشد و شنونده به روشنی و بدون ابهام، آن معنا و آن حالت را دریابد؛ تصویری که ضمن ایجاز در لفظ و مبالغه در معنا، از قوه خیال هم بهره می گیرد.
در عبارت ذیل تصویر « غربال کردن آرد » را برای « رأی استوار » استعاره می گیرد و می فرماید: « قَد کُنتُ أَمَرتُکُم فِی هذِهِ الحُکُومةِ أمرِی وَ نَخَلتُ لَکُم مَخزُونَ رَأیِی. لَوکانَ یُطاعُ لِقَصیرٍ أمرٌ :[2] من در این حکمیّت رأی و نظر خود را