آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص180
بهره گرفته است و هر دو بند را باز با کلماتی که تقابل معنایی دارند، به پایان برده است؛ یعنی کلمه « جمیل » که تناسب معنایی با شکیبایی دارد و کلمه « قبیح » که تناسب معنایی با بی تابی دارد.
در جمله سوم « ان المصاب بک لجلیلُ …» نیز حذف صورت گرفته است؛ یعنی درحقیقت چنین بوده است: « المصاب بفقدک یا بفراقک » که باز به جای آن از ضمیر مخاطب استفاده کرده است؛ در دو عبارت « قبلک و بعدک » نیز همین حالت رخ داده است. یعنی عبارت چنین بوده است: « قبل ان ترحل » یا « قبل ان تموت » و « بعد ما شهدنا المصاب ».
استعاره
استعاره که در بلاغت سنتی از ابزارهای تصویرساز در حوزه لفظ بوده است، در مباحث زبان شناسی نوین در حوزه اندیشگانی جای می گیرد؛ به عبارت دیگر استعاره نه در حوزه ادبیات، بلکه در حوزه مطالعات شناختی جای گرفته است؛ به همین روی در مباحث فلسفی استعاره را در حوزه اندیشه قرار می دهند. « استعاره حقیقتاً یک عمل نفسانی و ذهنی است؛ یعنی انسان از ذهن خود فرض و اعتبار می کند که مشبه یکی از مصادیق مشبه به است و خارج از آنها نیست ».[1] این در حالی است که در نگاه سنتی استعاره پیرامون لفظ و انتقال معنایی لفظ مطرح است و گفته اند: « انتقال معناست از لفظ به لفظ دیگر و ایجاد معنای جدید در لفظ. معنابخشیدن به کلمه که در اصل وضع زبان آن معنا را نداشته است …».[2]