پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص171

مرگ فرو روند، چشم فرو بستم با آنکه خاشاک در دیده داشتم و زهر غم و غصه نوشیدم و بر فروبردن خشم صبر پیشه کردم و به حادثه ای تلخ تر از حنظل که به کامم ریخته بودند، شکیبایی ورزیدم ».

متن فوق بر تقابل های دوگانه مبتنی است؛ تقابل هایی که هر یک هرچند از باب تضاد منطقی نیستند، مبتنی بر تقابل مبتنی بر شبه تضاد هستند. این تقابل ها صورت های متعددی دارند؛ از جمله این موارد:

– شبه جمله: علی شرّ دین – و فی شرّ دار.

– صفت و موصوف: حجارة خشن – حیّات صم.

– جمله فعلیه: تشربون الکدر – تأکلون الحبثب؛ تسفکون دماءکم – تقطعون ارحامکم؛ اغضیتُ علی القذی – شربت علی الشجا؛ صبرت علی أخذ الکظم – و علی أمرٍّ من طعم العلقم.

– جمله حالیه: نذیراً للعالمین – اُمیناً علی التنزیل.

در عبارات فوق گاه توازی و تعادل در عبارات مشاهده می کنیم که نوعی سجع را به وجود می آورد؛ مثلاً « تَشربُونَ الکَدر، تأکلون الجشب » یا « اغضیت علی القذی، شربت علی الشجی ».

هر دو با فعل ماضی شروع شده و حرف جرّ واحد و پایان آن هم به الف مقصوره ختم شده است یا در عبارت ذیل که هر دو با مبتدا شروع شده اند:

« الاصنام فیکم منصوبة، الآثام بکم معصوبة ».

هر دو مبتدا با حرف میم پایان یافته اند و خبر آن دو نیز دارای چهار حرف همگن « ص، و، ب و ة » است. در دو کلمه « فیکم و بکم » نیز دو حرف مشترک است. کارکرد این توازن و هماهنگی در حروف آهنگین کردن متن و درنتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب از طریق ریتم و فضای آهنگین است که به آفرینش هنری منجر می شود.