پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص167

خواننده را به درنگ وا می دارد. آهنگی که به واسطه تکرار کلمات « وفاء و عذر » ( چهار بار « عذر » و دوبار « وفاء ») شکل گرفته است، فضایی را ایجاد می کند که در تأثیر معنا بر مخاطب نقش مهمی ایفا می کند. این آهنگ که بر اثر تکرار به وجود آمده است، با معنای متضادی که واژگان در آن به وجود آورده اند، موجب ژرفابخشیدن به معنا می گردد. مهم ترین کارکرد نظم آهنگین در جابه جایی کلمات همراه با تضاد در این عبارت، ایجاد تکان روانی است. اگر این عبارت را به شکل زیر بنویسیم، حالت نظمی زیبا به خود می گیرد:

الوَفاءُ لِأهلِ الغَدرِغَدرٌ عِندَاللّهِ

الغَدرُ بِأهلِ الغَدرِ وَفاءٌ عِندَاللّهِ

اما اگر برخی از واژگان را که در حکم متمم هستند، از جمله حذف کنیم، باز به یک تضاد معنایی عجیب می رسیم که در جلب توجه مخاطب یا خواننده تأثیری شگرف می گذارد؛ مثلاً چنین بگوییم: « الوفاء عذرُ، العذر وفاءٌ ».

در متن ذیل نیز گونه هایی از تضاد تقابلی را می بینیم که با تکیه بر این شیوه و سبک بیانی در ارسال پیام به مخاطبان تأثیرگذار هستند. حضرت می فرماید: « وَ إنّهُ سَیاْتِی عَلیکُم مِن بَعدِی زَمانٌ لَیسَ فِیه شَیءٌ أَخفَی مِنَ الحَقِّ وَلَاأَظهَرَ مِنَ البَاطِل وَلَا أَکثَرَ مِنَ الکَذِبِ عَلَی اللّهِ وَ رَسُولِه وَ لَیسَ عِندَ أَهلِ ذَلکَ الزّمانِ سِلعةٌ أبوَرَ مِن الکِتابِ إذَا تُلِیَ حَق تِلاوَتِهِ وَ لَا أَنفَقَ مِنهُ إذَا حُرِّفَ عَن مَواضِعِه وَلَا فِی البِلادِ شَیءٌ أنکَرَ مِن المَعرُوفِ وَلَا أَعرِفُ مِنَ المُنکَر. فَالکِتابُ وَ أَهلُهُ فِی ذَلکَ الزَّمانِ فِی النّاسِ وَ لَیسَا فِیهِم وَ مَعَهُم وَ لَیسَا مَعَهم؛ لِأنَّ الضَّلالَةَ لَا تُوافِقُ الهُدَی وَ إِنِ اجتَمَعَا. فَاجتَمَعَ القَومُ عَلی الفُرقَةِ وَافتَرَقُوا عَلی الجَمَاعَةِ کَانَّهُم أَئمَّةُ الِکتابِ وَ لَیسَ الکِتابُ إِمَامَهُم :[1] بعد از من بر شما

  1. 1. . همان، خ147.