پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص157

گسترش معنا اهمیت دارند، در گفتمان ادبی کاربرد مهمی دارند. این دو گونه هنری در کلام با تشکیل شبکه ای از روابط دوگانه در حوزه معنا آهنگ و ریتم را تشکیل می دهند؛ لذا گفته اند: « تقابل معنایی باب شگفتی است که نیاز به اندیشه ورزی دارد و در دانش بیان از آن سودمندتر نیست ».[1]

گونه های مقابله

مقابله را می توان به دو گونه مقابله واژگانی و مقابله بافتی تقسیم کرد.

1. مقابله واژگانی

در مقابله واژگانی دو واژه متضاد با توجه به وضع زبانی وجود دارد؛ ولی در مقابله بافتی دو یا چند واژه در حوزه های دلالت با هم تضاد دارند، ولی درحقیقت در وضع زبانی با هم تضاد ندارند. یادآوری این نکته ضروری است که در این بررسی طباق و مقابله در یک ردیف قرار می گیرند؛ لذا در حوزه مقابله واژگانی نمونه هایی که ذکر می شود، با آنچه در بحث طباق مطرح می گردد، همسانی دارند. در خطبه های نهج البلاغه طباق و مقابله با هم تداخل یافته اند و لذا هر دو با هم یک تابلوی هنری را تشکیل می دهند که هدف آن است که واژگان در خدمت معنا باشند. این گونه های بدیعی و بیانی با هم کارکرد معنایی دارند.

در متن زیر نمونه ای از این تقابل های واژگانی را می بینیم:

« شُغِلَ مَن الجَنّةُ وَالنّارُ أَمَامهُ. ساعٍ سَریعٌ نَجَا وَ طَالبٌ بَطِیءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النّارِ هَوَی. الیَمینُ وَالشِّمالُ مَضَلّةٌ وَالطَّریقُ الوُسطَی هِی الجَادَّةُ :[2] همواره دل

  1. 1. . همان، ص286.
  2. 2. . نهج‌البلاغه؛ خ16.