آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص146
دیگر در تبیین یک مفهوم و معنای حقیقی به بیان مراحلی می پردازد که عبارت بعدی یا جمله بعدی از دل جمله قبلی بیرون می آید؛ برای نمونه در عبارات زیر می فرماید: « ألاو إنّ مِن البَلاءِ الفاقةُ و أَشدُّ مِنَ الفاقةِ مَرضُ البَدنِ وَ أَشَدُّ مِن مَرضِ البَدَنِ مَرضُ القَلبِ :[1] بدانید که یکی از بلاها تهیدستی است و بدتر از تهیدستی بیماری تن و بدتر از بیماری تن، بیماری دل است ».
در ادامه به بیان مراحل نعمت می پردازد و باز به همین صورت، جملات بعدی از جملات قبلی پدید می آید؛ می فرماید: « أَلا وَ إنّ مِنَ النّعَم سِعَةَ المَال وَ أَفضَلُ مِن سِعَةِ المَالِ، صِحّةُ البَدَن وَ أَفضَل مِن صِحّةِ البَدنِ تَقوَی القَلبِ :[2] و بدانید که از نعمت هاست گشایش در مال و برتر از گشایش در مال، تندرستی است و برتر از تندرستی، تقوای قلب است ».
زایش پیاپی اندیشه ها و جمله ها از امور ساده به مشکل پیش می رود. این گفتمان در دو جهت متضاد سیر می کند و مراتب بعدی به صورت تدریجی پیش می رود. در عبارات نخست از بلا و سختی و رنج سخن می گوید و در دومی از نعمت و آسایش؛ ولی برای هر یک مراتبی قایل شده است.
تکرار
ویژگی بعدی گفتمان مبتنی بر حقیقت، تکرار است. هدف از تکرار هم افهام و تفهیم است. تکرار چنان که می دانیم، موجب تثبیت معنا در ذهن مخاطب می گردد. تکرار در نهج البلاغه فقط تکرار لفظ نیست؛ بلکه تکرار معناست. این شیوه از تکرار در معنا که جمله ها با ساخت های تازه ای می آیند، نه تنها موجب کاستی و نقص در معنا نمی شود، بلکه ساخت های جدید موجب تازگی و