آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص145
4. وَالرّابعُ أَن تَعمِدَ إلَی کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلیکَ ضَیَّعتَها فَتُؤدِّیَ حَقَّهَا
5. والخَامسُ أَن تَعمِدَ إلَی اللَّحمِ الَّذی نَبَتَ عَلی السُّحتِ فَتُذِیبَه بِالأحزَانِ حَتّی تُلصِقَ الجِلدَ بِالعَظمِ وَ یَنشَأ ُبَینَهُما لَحمٌ جَدیدٌ
6. وَالسّادسَ أن تُذیقَ الجِسمَ أَلَمَ الطَّاعةِ کَما أَذَقتَهُ حَلاوةَ المَعصِیة؛
فعند ذلک تقول استغفرالله :[1] مادرت به عزایت بنشیند، می دانی استغفار چیست ؟ استغفار مقام بلندمرتبگان است و اسمی است که آن را شش معناست: نخست پشیمانی بر گذشته؛ دوم عزم بر ترک بازگشت برای همیشه؛ سوم اینکه حقوق مردم را ادا کنی تا با خدا عاری از هر گناهی دیدار نمایی؛ چهارم هر واجبی را که بر عهده ی تو بوده و انجامش نداده ای، به جای آوری؛ پنجم آنکه گوشتی را که در گناه بر پیکرت روییده، در غم و اندوه آب کنی تا پوست به استخوانت بچسبد و میان پوست و استخوان، گوشت تازه بروید؛ ششم جسم خود را رنج طاعت بچشانی، همچنان که بر او حلاوت معصیت چشانده بودی؛ در این هنگام بگوی: ﴿استغفرالله ﴾ ».
این مراتب شش گانه در تبیین یک مفهوم دینی یعنی آمرزش خواهی از خداوند، به قصد تبیین روشن همراه با جزئیات آن است. هدف حضرت عليه السلام در اینجا تبیین کامل این معناست؛ لذا در بیان جزئیات آن از هیچ امری فروگذار نکرده است. این متن یک متن کامل با تمام اجزای آن است و عبارات با هم پیوستگی دارند. این مسئله از آن حکایت دارد که گوینده در بیان آن معنا بسیار جدی است و اهتمام ویژه به آن دارد و لذا هیچ نکته ای نیست که در بیان جزئیات آمرزش نگفته باقی مانده باشد.
گاه در سخنان حضرت عليه السلام نوعی زایش گفتمانی می بینیم؛ به عبارت