پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص144

نسبت به امر معلومی باشد، نه مجهول و این حذف که به قرینه صورت گرفته است، باز بر روشنی مفهوم و معنای حقیقی افزوده است.

گاه حضرت عليه السلام برای روشنی و وضوح معنا از صنعت التفات استفاده می کند؛ مثلاً در عبارات ذیل می فرماید: « إنَّ اللّهَ سُبحَانَهُ وَ تَعَالَی لَایَخفَی عَلَیهِ ما العِبَادُ مُقتَرفُونَ فِی لَیلِهِم وَ نَهَارِهِم، لَطُفَ بِهِ خُبراً وَ أَحَاطَ بِهِ عِلماً :[1] آنچه بندگان در شب و روز خویش به جای می آورند، بر خدای پاک و تعالی مخفی نیست؛ بر خردترین اعمالشان آگاه و به علمش بر آنها احاطه دارد »؛ اما ناگهان از غایب به خطاب منتقل می شود و می فرماید: « اعضاؤکم شهوده و جوارحکم جنوده و ضمائرکم عیونه و خلواتکم عیانه :[2] اعضایتان گواهان او و اندامتان سپاهیان او و درونتان جاسوسان الهی هستند؛ خلوت های نهایی شما بر او آ شکار است ». خطاب در این عبارات متوجه گروهی است که پیش حضرت عليه السلام حاضرند؛ ولی از گروهی غایب سخن می گوید؛ چون این انتقال در خطاب به قصد و غایتی است که گویندۀ سخن در پی آن است.

بیان جزئیات

حضرت علی عليه السلام وقتی شنید کسی جمله « ﴿أستغفرالله »  را بر زبان جاری ساخت، چنین فرمود: « ثَکِلَتکَ أُمُّکَ أَتَدرِی مَا الإستِغفَارُ ؟ الإستِغفَارُ دَرَجَةُ العِلّییّنَ وَ هُوَ اسمٌ وَاقِعٌ عَلی سِتّةِ مَعانٍ:

1. أوَّلُهَا النَّدَمُ عَلی مَا مَضَی

2. وَالثّانِی العَزمُ عَلی تَرکِ العَودُ إلَیهِ أَبداً

3. وَالثّالِثُ أَن تُؤدّی إِلَی المَخلُوقِینَ حُقُوقَهُم حَتّی تَلقَی اللّهَ عزَّوَجلّ

  1. 1. . همان، خ199.
  2. 2. . همان، خ199.