پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص143

« ما قدّم » و اسناد « ما ترک » به انسان ها و « ما قدّم » به فرشتگان؛ همان گونه که فرشتگان موجودات نامرئی اند، مفهوم « ما قدّم » هم امری است ناپیدا که در جهان دیگر ظهور می یابد.

نمونه دیگر عبارات ذیل است که حضرت در آنها به ارشاد مردم می پردازد و آنان را از رفتن به بیراهه و گم کردن هدف و غایت باز می دارد. در این متن از عباراتی روشن و مثالی واضحی بهره می گیرد و می فرماید: « أَیُّها النّاسُ، لَاتَستَوحِشُوا فِی طَرِیقِ الهُدَی لِقِلّةِ أَهلِه؛ قالَ النّاسُ اجتَمِعُوا عَلَی مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُها طَوِیلٌ … أَیُّهَا النُاسُ مَن سَلَکَ الطّرِیقَ الوَاضِحَ وَرَدَ المَاءَ وَ مَن خَالَفَ وَقَعَ فِی التِّیهِ :[1] ای مردم، در راه هدایت اگر رهروانش اندک اند، بیم مدارید که مردم بر سفره ای نشسته اند که سیرشدن از آن اندک است و گرسنگی طولانی در پی دارد … ای مردم، هر که در راه روشن و آشکار رود، به آب رسد و هر که از آن تخلّف جوید، گرفتار بیابان گردد ».

در این متن که با جمله ای انشایی آغاز شده است و در ادامه به جمله خبری بدل می شود، روشنی و وضوح متن جای انکار ندارد؛ ولی در عین حال از واژه « ناس » دو بهره برده است؛ در عبارت نخست مراد امری جزئی است؛ یعنی مخاطبان حضرت عليه السلام که مردمان خاصی بوده اند؛ ولی در ادامه مراد از « ناس » امری کلّی است؛ علاوه بر اینکه تضاد هم در عبارت رخ داده است: « شبعها قصیر … و جوعها طویل ». حضرت عليه السلام برای روشن شدن هرچه بیش تر معنا، از عبارتی روشن و پدیده ای ملموس بهره می گیرد؛ یعنی واردشدن در آب و گرفتار بیابان شدن؛ از سوی دیگر در متن حذف هم رخ داده است؛ چون در عبارت « و من خالف » مفعول وجود ندارد و مخالفت باید

  1. 1. . همان، خ201.