آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص139
و استفاده از زبان گزارش و ارجاعی است، به خبر و معنای حقیقی حالتی انفعالی می بخشد که برای مخاطب زیبا جلوه نماید یا آن را به راحتی بپذیرد. در متن زیر باز به وصف قرآن می پردازد؛ امّا بر خلاف متن پیشین، از حالت عاطفی و انفعالی بهره می گیرد. می فرماید: « إِلَی اللّهِ أَشکُو مِن مَعشَرٍ یَعیشُونَ جُهّالاً و یَمُوتُون ضُلّالاً، لَیسَ فیِهم سِلعَةٌ أبوَرُ مِنَ الکِتابِ إذَا تُلِیَ حَقّ تِلاوَتِه ولَا سِلعَةٌ أَنققُ بَیعاً ولا أَغلَی ثَمَناً مِنَ الکِتابِ إذَا حُرِّفَ عَن مَواضِعِه :[1] به خدا شکوه می کنم از مردمی که در نادانی زیستند و در گمراهی مردند. در نظر آنان هیچ کالایی بی رونق تر از کتاب خدا نیست، آن گاه که به شیوه صحیح معنا شود و هیچ متاعی رایج تر و گرانبهاتر از آن نیست، اگر تحریف شده و بر اساس هوا و هوس از معنای واقعی خود برگردانده شده باشد ».
در این متن بر خلاف متن پیشین که از جمله های اسمیه بهره برده بود، از جمله های فعلیه و منفی استفاده کرده است تا به متن حالت اثباتی بخشد؛ چون موضوع متن قرآن کریم است که نزد مسلمانان از اهمیّت زیادی برخوردار است. در چنین سخنانی که گفتمان در آن در سطح اطلاع رسانی است، سخن با واقعیت بیرونی مرتبط است و از حالت انفعالی و عاطفی دور است و مخاطبان در این نوع کلام جهت آن را تعیین می کنند؛ مثلاً در عبارات ذیل درباره یاد خداوند و تأثیر آن می فرماید:
« إنَّ اللّهَ سُبحَانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذِّکرَ جِلاءً لِلقُلوُبِ، تَسمَعُ بِهِ بَعدَ الوَقرَةِ وَ تُبصِرُ بِه بَعدَ العَشوَة و تَنقَادُ بِهِ بَعدَ المُعَانَدةِ :[2] خدای پاک یاد خود را روشنی دل ها گردانید که گوش در پرتو آن، پس از سنگینی شنوا گردد و چشم ها پس از نابینایی بینا می شوند و دل ها بعد از چالش و ستیز آرامش یابند ».