پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص138

در مجاز نوعی توسّع وجود دارد که در معنای حقیقی وجود ندارد. هرچند هر آنچه در نهج البلاغه آمده است، حقیقت است، ولی مراد ما در اینجا حقیقت در وضع استعمالی و کاربردی گوینده است و مجاز آن معنایی است که از قرینه ها فهمیده می شود؛ لذا یادآوری این نکته لازم است که گفتمان در حوزه معانی حقیقی نهج البلاغه به این معنا نیست که آن معنا تأویل پذیر نباشد؛ بلکه به این معناست که موضوع گفتمان چنان است که هدف گوینده، انتقال معناست؛ لذا از آرایه های هنری زیادی برخوردار نیست و درنتیجه قابل دریافت است، بی آنکه شنونده یا خواننده دست به عملیات کشف معنا و شکافتن مجاز و تشبیه و کنایه و استعاره بزند؛ البته این بدان معنا نیست که متن یا گفتمان از ادبیّت خود خارج شود و تنها به جنبه منطقی یا علمی گرایش داشته باشند. وجود ویژگی های هنری در متن یا گفتمان مبتنی بر معانی حقیقی، واقعی بودن آن را نفی نمی کند؛ بلکه برای استمرار ارتباط با شنونده یا خواننده است؛ برای نمونه حضرت عليه السلام در وصف قرآن می فرماید:

«… کتابُ ربِّکم فیِکُم، مُبیّناً حَلالَه و حَرامَه و فَضائِلَه و فَرائِضَه و ناسِخَه و مَنسوخَه و رُخَصَه و عَزائمَه و خَاصًّه و عَامّه و عِبَره و أمثَالَه و مُرسَله و مَحدُودَهُ و مُحکَمَه و مَتشابِهَه مُفسِّراً مُجمَلَه و مُبَیّنا غَوامِضَه: کتابی را که از سوی پروردگارتان بر محمد صلي الله عليه و اله فرود آمده بود، در میان شما نهاد؛ کتابی که احکام حلال و حرامش در آن بیان و واجب و مستحب و ناسخ و منسوخ آن روشن شده بود؛ معلوم داشته که چه کارهایی مباح است و کدام یک واجب یا حرام؛ خاص و عام چیست و در آن اندرزها و مثال هاست؛ مطلق و مقیّد و محکم و متشابه آن را آشکار ساخته؛ هر مجملی را تفسیر کرده و گره هر مشکلی را گشوده است ».

اما در جای دیگر که موضوع سخن معنای حقیقی است و هدف خبردادن