آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص133
مقدمه کوتاه روشن شد که مراد از آفرینش هنری آن است که استعدادی ویژه در وجود ادیب یا شاعر وجود دارد و آن استعداد ویژه یا موهبت یا الهام موجب می شود که سخنانی بر زبان او جاری شود که از جنس سخنان معمول نیست؛ به بیان دیگر شاعر یا ادیب نمی کوشد دست به آفرینش هنری بزند؛ بلکه هنر او به صورت ارتجالی و بداهه گویی به منصّه ظهور می رسد؛ لذا مراد از آفرینش هنری در نهج البلاغه آن است که این ویژگی های هنری و در رأس آن، تصویرگری در متن نهج البلاغه ناشی از روح لطیف و استعداد ژرف امام عليه السلام است؛ لذا در توصیف آفرینش گری ادبی آن گفته اند: « سبک علی عليه السلام به حدّی رسیده است که حتّی سخنان مسجّع وی از مرحله تصنّع و تکلّف به والایی گراییده است؛ لذا سخنان مسجّع وی با وجود اینکه جمله هایی از هم جدا، ولی موزون داشت، بسیار از تصنّع و تکلّف به دور است و بسیار به طبع و سرشت نزدیک. اگر یک کلمه قافیه دار را به کلمه ای بی قافیه تبدیل کنید، خواهید دید چگونه فروغ آن خاموش و زیبایی اش از بین می رود و اصالت و دقّت خود را که دلیل و مقیاس ادب است، از دست می دهد ».[1]
تصویر هنری
تصویر هنری چنان که گفته شد، مجموعه ای از ابزارها و سازوکارها و شیو ه هایی است که شاعر یا ادیب با بهره گیری از آنها در انتقال مفاهیم و معانی ذهنی دست به آفرینش هنری می زند. اهمیّت تصویر تا آنجاست که در مکتبی چون رمانتیسم، تصویر خود غایت می گردد تا جایی که گفته اند، شخصیت شاعر همان تصویر است .[2] تصویر در نگاه شاعران معاصر و نقد