پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص132

آدمیان بیاوریم، پس به ذوق شعری توجّه کن که به عده ای اختصاص دارد و نوعی احساس و ادراک است و برخی از آن محروم هستند ».[1]

در دوران جدید نیز به خاستگاه آفرینش هنری به ویژه شعر پرداخته شده و ناقدان و شاعران در این باب سخنان بسیار گفته اند؛ از جمله این دیدگاه ها، خاستگاه روانی شعر و آفرینش هنری است. از نظر اینان شاعر انسانی معمولی همچون دیگران نیست و توانایی و ابداع او را به امور عینی ارجاع می دهند. شعر الهامی است که در یک لحظه بر شاعر وارد می شود و چه بسا در لحظه های دیگر چنین حالتی به او دست ندهد. نازک الملائکه بر آن است که « شعر الهامی از جهان بالاست و تنها کار شاعر نیست. هر قصیده ای که شاعر می نویسد، کمتر از گردآوری صدها تأثیرپذیری، تصاویر و اندیشه کوتاهی نیست که در ژرفای ذهن پنهان است و برخی از آنها سالیان سال در آن ذخیره شده است؛ لذا شعر خوب به همراه وزن کامل آن متولد می شود؛ چون شاعر سال ها قبل از نوشتن آن با موضوع ها و نسخه های آن می زیسته است ».[2]

شاعران معاصر عرب هم بر غیرعادی بودن آفرینش هنری به ویژه در حوزه شعر سخن گفته اند؛ از جمله یوسف الخال بر آن است که شعر آفرینش است، نه بیان احساسات شخصی یا تصویری از جهان شاعر؛ اما آگاهی از وجود آدمی و آگاهی پیامبرانه است ؛[3] ادونیس نیز شعر را آفرینش و کشف می داند و بر آن است که شعر قدیم بیان است، ولی شعر نو، آفرینش .[4] با این

  1. 1. . ابوحامد غزالی؛ مشکاة الانوار؛ ص78.
  2. 2. . نازک الملائکه؛ محاضرات فی شعر محمود علی طه؛ ص131.
  3. 3. . یوسف الخال؛ الحداثه فی الشعر؛ ص18.
  4. 4. . احمدعلی سعید ادونیس؛ زمن الشعر؛ ص294.